رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
sinaweb

مقايسه سبكي شعر(1)

پست های پیشنهاد شده

[ATTACH=CONFIG]279[/ATTACH]

 

 

مقايسه سبكي شعر پروين اعتصامي با شعر حميدي شيرازي در داستان موسي(ع)

 

در مقاله ي حاضر كوشش شده است تا با مقايسه ي سبكي ميان طرز نگرش و شيوه ي خاص دو شاعر بلند آوازه ي معاصر، پروين اعتصامي و حميدي شيرازي، شباهت ها و ت??اوت هاي آثار شعري آنان با انتخاب دو شعر «لط?? حق» و «موسي» مورد بررسي قرار گيرد.

شيوه ي پروين در شعر(شعر زنانه)

 

شعر پروين، شعر زنانه است. «در تاريخ شعر زنانه ??ارسي، پروين تنها زني است كه زيباترين اشعار سياسي ــ انتقادي را با نگرشي زنانه سروده است و از جهت كميت و كي??يت چنين اشعاري با هيچ كدام از زنان شاعر همانند نيست.»(1) «مهم ترين امتياز پروين در ت??اوت انديشه ي او با زنان شاعر هم زمانش در اتكا به توانايي انديشه و خردگرايي است».(2)

در شعر او اصالت و صداقت كلام و انديشه ي شاعرانه موج مي زند و انديشه هاي تازه و نو او متضمن نكات بلند اجتماعي، اخلاقي و انتقادي است و سرشار از عواط?? و احساسات مادرانه ي يك زن؛ چنان كه طرز نگاه او به اطرا?? و جهان به عنوان مادري مهربان و دلسوز است به طوري كه استاد بهار مي گويد: «دائما در ??كر است، بيشتر نگران وظاي?? مادري است.»(3)

«همين مهر مادري او باعث مي شود كه وقتي از شب سخن مي گويد، شب بيچارگان و دردمندان است نه شب عاشقان هجران كشيده و اگر از اشك مي گويد، اشك يتيمان و بيوه زنان است نه اشك دلدادگان بلا ديده.»(4)

«پروين شاعري عاط??ي بود و براي ناكامي هم نوعانش همدردي مي كرد و تنها در تصوير كردن اين احساس، هيجان خود را بروز مي داد، ت??اوت ادارك خود و ديگران را مي ديد؛ جهالت، تبه كاري،حقارت و نادرستي ها او را رنجيده خاطر مي كرد و براي ياري رساندن به انسان هاي رنج كشيده، احساس تكلي?? و وظي??ه مي كرد.»(5)

شعر پروين با تمام ويژگي هاي زنانه، با انديشه اي باز و نيرومند و بياني ساده و روان در مقابل زور و ??ساد و بيداد مردانه مي ايستد و راه مبارزه را عليه زورگويي و ستمگري هموار مي سازد و با لطا??تي خاص زبان مردم را با شعر مردمي مي آميزد و در عين زبان زنانه كلامي استوار و مردانه مي آ??ريند.

«پروين در همه جا دل و جان با دردمندان دارد، غصه هاي آماس كرده مرامش را از زبان نخ و سوزن، توانا و ناتوان، عدس و ماش، سير و پياز، اميد و نوميدي و هزاران مسأله ي ديگر به طرزي قابل لمس نقاشي(6) مي كند.» استعداد هنري پروين بي اندازه حاصل خيز است. تصوراتش بال هاي بلند پروازي دارد. با رواني و سهولتي سحرانگيز در زبان شعري حر?? مي زند. پروين شاعري هنرمند است. وظي??ه ي يك شاعر را به عنوان معمار روح و ??كر انجام داده است و از گويندگاني است كه مصالح كارش را از كارگاه انديشه اي وسيع و دوربين و از پديده هاي موجود در جامعه ي خويش به دست آورده است.»(7)

ديوان پروين پر از احساسات و آمال و اميدهاي بشري است. قصايدش حكيمانه است و به قول استاد بهار«قصايد ديوان بو و لهجه اي از قصايد ناصر خسرو دارد و درضمن آن ها، ابياتي كه زبان شيرين سعدي و حا??ظ را ??را ياد مي آورد، بسيار است و بالجمله در پند و اندرز و نشان دادن مكارم اخلاق و تعري?? حقيقت دنيا از نظر ??يلسو?? عار?? و تسليت خاطر بيچارگان و ستمديدگان.»(8)

زبان پروين در قصايد و قطعاتش مت??اوت است. بيشتر قطعاتش به صورت سؤال و جواب يا مناظره است. «مناظره» از قديم الايام يكي از كهن ترين اسلوب حسن اداي مقصود و يكي از بزرگترين طرز سخن گويي و استادي خاص ادبيات شمال و غرب ايران بوده و در آثار پهلوي قبل از اسلام هم ديده مي شود و در زير سبك خراساني محكوم به زوال شده است كه ناگاه با آمدن شاعري چون اعتصامي از روي ??طرت و غريزه خويش بار ديگر اين شيوه پسنديده در قطعات جاويد او احيا شده است.»(9)

«در سراسر اشعار پروين عشق و محبت موج مي زند، اما اين عشق، نه عشق ليلي و مجنون است و نه عشق ل??ظي امروز، بلكه عشق عار??انه و حقيقت جويي است.»(10)

«عشق او عشقي است، كه از عشق ها جداست و اصطرلاب اسرار خداست، عشق رسيدن به حق و عشق به مردم، عشق يكي شدن با خداست.»(11)

در قطعه هايش مهر مادري و لطا??ت خود را از زبان مادران ??قير و مادران دلسوز و غمگسار بيان مي كند و به خاطر همين حمايت از بيوه زنان و مادران غم ديده و روح لطي??ش است، كه شعرش ماندگار شده و علاوه بر اين در عين همان حمايت ها و دلسوزي ها سخنان طنزآميزي را با جديت و مردانگي بيان مي كند كه شعر او را زيباتر و خواندني تر جلوه مي دهد.

پروين در يكي از زيباترين شعرهايش، كه «لط?? حق» است، همچون مادري نگران است و در حين انجام وظي??ه ي مادري و عمل به دستورهاي خداوند، قطعه قطعه اش را با سوز جگر و شهامت مردانه مي سرايد و خواننده را با حقايق و ا??كار بالاتري آشنا مي سازد. او ن??س را مطابق تعبير عر??ا مي شناسد، اهريمن را كه روح آرايي با آن وجود دوزخي كينه اي ديرينه دارد، همه جا در كمين جان پاك آدمي مي داند؛ مهر و عاط??ت و ش??قت و علم و ??ضايل اخلاق را طريقه ي رستگاري دانسته و تشكيل خانواده ي مهربان و كودكان نورس و سعادت آرام و بي سر و صدا را نتيجه ي حيات مي داند.(12)

او در شعر موسي(لط?? حق) توكل بر خدا و قدرت لايزال و مشيت شكست ناپذير الهي و سنت پيروزي بر باطل را داستان گونه و الهام گر??ته از آيات نوراني كلام خدا بازگو مي كند.(13)

اكنون به ذكر برخي از ويژگي هاي سبكي شعر پروين اعتصامي مي پردازيم كه زنانه بودن شعرش را اثبات مي كند؛ چنانچه دكتر روح انگيز كراچي مي نويسد: «نخستين ويژگي قطعات پروين، واژگاني است كه در سه حوزه قابل بررسي است: احوالات، محسوسات و عناصر زنانه.

ال?? ــ احوالات: بيشترين بسامد واژه ها و موضوعاتي كه حالات روحي و دروني شاعر را نشان مي دهد؛ دلتنگي، پژمردگي، اشك، عزلت، انزوا، غم، شكوه، گريه و...كه حالت غمگنانه اي به شعر او داده و خواننده را با روحيه ي ا??سرده ي او كه حاصل انزواي بي هنگام اين شاعر جوان است، آشنا مي كند...خالي بودن اشعار او از واژه هايي چون عشق، هوس، خنده و ...كه مي تواند حاصل زبان و ر??تار طبيعي دختر جوان باشد، مي تواند نشانه ي ت??اوت هاي ذهني و ر??تاري او با ديگران نيز تلقي شود. بوسه هايش مادرانه و از جهتي شرمناك است.

ب ــ محسوسات: ??راواني واژه هايي كه پروين در حوزه ي اشياء و م??اهيمي كه شاعر به طور مرتب وجود اثر آن ها را حس مي كرد، همه حكايت از ??ضايي تكراري و محيطي بسته دارد كه به ناگزير او در ارتباطي تنگاتنگ با آن ها قرار داشته است. كاربرد اشيايي كه در پيرامون قرار دارند، نشان دهنده ي زبان زنانه است كه خاص پروين است: سوزن، نخ، ر??وگر، وصله، ديگ، لوبيا، ماش، مادر و مطبخ و ...

ج ــ عناصر زنانه: در اين حوزه مي توان واژه هايي را بررسي كرد كه به نوعي به زن ارتباط دارند و كاربرد آن ها با زن معنا مي گيرد. به لحاظ روانشناسي، پروين به سبب حجب و كم رويي در اشعارش از واژه هايي است??اده نكرده كه جسم را وص?? مي كند و گردن، چهره، رخ و...واژه هايي است كه به هر دو جنس مي تواند تعلق داشته باشد. اما واژه هايي چون گوشواره، قبا، خلخال، شانه، گلوبند، چادر و ...واژه هايي زنانه اند كه با زبان و جنسيت او معنا مي گيرند.»(14)

سيري در اشعار دكتر مهدي حميدي شيرازي

 

«دكتر حميدي بي شك پرمايه ترين و هنرمندترين ??رزند اين آب و خاك و وارث م??اخر ادبي سرزمين سعدي و حا??ظ است. او به تمام معني شاعر است؛ شاعري كه انسجام و كمال شعر قديم را با لط?? مضامين تازه و نو مي آميزد؛ شاعري لبريز كه شور و شوق در كام تشنه هنر دوستان مي ريزد.(15)

«وي در اشعارش از وطن و عقايد ادبيش د??اع كند، همان ابراز شخصيت و نازش به شعر و شاعري كه در اشعار عاشقانه اش جمال ظهور يا??ته و در ديگر اشعارش نيز مشهود است. او شاعري سريع التأثير و آتشين طبع نستوه است با واكنش هاي روحي شديد در برابر هرچه بر او مي گذرد، از عشق و دوستي و محبت يا بي و??ايي گر??ته تا موضوعات اجتماعي.»(16)

حميدي از ميان شعراي كهن ??ارسي زبان به سبك ناصر خسرو نظر دارد با اين ت??اوت كه شعر حميدي از مشكلات و پيچيدگي هاي ناصر به دور است. زبان شعري حميدي، بسيار ساده تر و مضمون شعر او نيز با شعر ناصر مت??اوت است.

حميدي از نظامي نيز تأثير پذير??ته است اما در كل بيشتر اشعار او غنايي است و البته اشعار سياسي ــ اجتماعي و وطني نيز دارد. وي از مخال??ان سرسخت شعر نيمايي است. در سراسر آثار حميدي چندين شعر زيبا و پرمعني برجسته وجود دارد كه او را زبانزد خاص و عام كرد، نظير در امواج سند، بت شكن بابل، جام گستر، معناي عمر و موسي و ...

بررسي ساختار و سبك شناسي شعر «لط?? حق» از پروين اعتصامي

 

حسن آغاز شعر پروين واژه ي پر مهر و عاط??ه ي مادر است كه نشانگر روح لطي?? و پر از احساس يك زن و مادر ايراني است. او وزن شعر را آن چنان زيبا انتخاب كرده كه وقتي خواننده آن را مي خواند، انگار با همين خواندن و ريتم شعر، بچه اي را از روي لط?? و عطو??ت، ناز و نوازش مي كند. اين مادر دلسوز با دلي پر از اندوه و اضطراب، نگران آينده ي ??رزندش است.

نگاهي كه پروين به اين شعر دارد حتي اگر ناخودآگاه هم باشد، نگاهي مادرانه و لبريز از عشق است. چنان كه او در چند بيت نخست اين مثنوي، مهر مادري را برتر از عشق خداوند به بنده اش مي داند و به خاطر اينكه ??رزند مظلوم و بي گناه به خود را به امواج دريا و به دست بي قرار طو??ان سپرده است، در كنار ساحل با قلبي سرشار از غم و اندوه و پريشاني، بي قرار و مضطرب با ا??سوس و نگراني ترجمان حال خود مي گويد و از اين جهت است كه شاعر نقش مادر را بسي مهربانتر و مهمتر بيان كرده است. اما لحظه ي بعد كه ناگهان از سوي خداوند وحي نازل مي شود كه «ما گر??تيم آنچه را انداختي» به شكلي ترحم آميز و در عين حال همراه با سرزنش هاي بسيار و آوردن داستان و مثال زدن براي مادر موسي، تسليم محض مي گردد و مهرباني خود را در مقابل ش??قت الهي كم ارزش مي بيند.

با دلداري هاي پي در پي خداوند به اين مادر غم زده و مهربان، كم كم از اضطراب او كاسته مي شود و تا پايان داستان با گ??تن هر بيتي خواننده را اميدوارتر مي سازد و به مادر دلگرمي مي بخشد، تا جايي كه هم مادر قهرمان داستان و هم خواننده در مقابل مشيت الهي و شكست ناپذيري او تسليم مي شوند.

پروين اين شاعر دلسوز و نازك طبع و مهربان كه هميشه در اشعارش به نوعي، حامي زنان بيچاره و درمانده است، در اين شعر نيز حامي مادر موسي است و به خاطر همين طبع لطي?? و روحيه ي زنانه اش سعي دارد به نوعي با مادر موسي همدردي كند.

از همه جالب تر اينكه يكي از خصوصيات اخلاقي زنان اين است كه به درد دل يكديگر گوش ??را مي دهند و در اين شعر نيز شاعر به پاي درد دل مادر موسي و گ??تگوهاي او با خداوند مي نشيند و لحظه لحظه آن را به خاطر مي آورد.

پروين در اين شعر از اخلاق و ر??تار زنان و كارهاي آنان به صورت خودآگاه و يا ناخودآگاه سخن مي راند و از اين جهت زنانه بودن شعرش را برجسته مي سازد و شعر او را از شعر مردانه متمايز مي گرداند.

او در جايي از شعرش به كم طاقتي زنان اشاره مي كند و مي گويد با كوچكترين ضربه اي در دستشان قدرتي نمي ماند و زود دل شكسته و بي قرار مي گردند.

پروين در سراسر ديوان و در اين شعر برخي از واژگاني كه زنان با آن ها سر و كار دارند را آورده است كه زن بودن شاعر را مي رساند و شعر او را از ديگر سبك ها متمايز مي سازد از جمله واژه ي دوك، رشته، سوزن، گاهواره و ...

اكنون اين نكات دقيق و حساس را در شعر پروين نشان مي دهيم اما قبل از آن به خلاصه اي از داستان مي پردازيم:

خلاصه داستان «لط?? حق»

 

از جانب خداوند به مادر موسي ندا رسيد كه براي رهايي از ??رعون و ظلم و جور او، ??رزندت را به رود نيل بيانداز و مادر موسي هنگامي كه مي خواست تصميم به اين كار بگيرد، درونش شكي پيدا شد و از امتحان الهي واهمه اي عجيب داشت كه ناگاه از جانب خداوند وحي آمد كه لط?? خدا را ??راموش كرده اي و اين ا??كار باطل را به خود راه مده زيرا اين ط??لي را كه در كشتي غرق شده نجات داده ايم و انواع لط?? و محبت را در حق او ادا كرديم اما هنگامي كه بزرگ شد، تيره دل تر از گرگ گرديد و نمرود ظالم زمان شد. پس چطور موسي را كه از دوستان و هم زبانان ماست، ??راموش خواهيم كرد؟

بررسي ديدگاه هاي زنانه در شعر «لط?? حق»

 

اولين واژه ي اين مثنوي با «مادر»:

مادر موسي، چو موسي را به نيل

در??كند از گ??ته ي رب جليل

(بيت1)

با حسرت نگاه كردن مادر براي جدايي ??رزند:

خود به ساحل كرد با حسرت نگاه

گ??ت كاي ??رزند خرد بي گناه

(بيت2)

عشق و مهر مادري:

در تو تنها عشق و مهر مادري است

شيوه ي ما عدل و بنده پروري است

 

(بيت8)

وسايل خياطي:

سوزن ما دوخت، هر جا هر چه دوخت

زآتش ما سوخت هر شمعي كه سوخت

(بيت؟)

دامن يكي از البسه ي زنان است و اصولاً هنگامي كه اط??ال و بچه ها گريه مي كنند و مي ترسند، دامن و لباس مادر را محكم مي چسبند و پناه مي خواهند:

ط??ل مسكين چون كبوتر پر گر??ت

بحر را چون دامن مادر گر??ت

 

(بيت27)

شيرخوار:

امر دادم باد را كان شيرخوار

گيرد از دريا گذارد در كنار

(بيت32)

نرم خو بودن زنان و در عين حال لطا??ت وجودي آنان:

سنگ را گ??تم به زيرش نرم شو

بر?? را گ??تم كه آب گرم شو

 

(بيت33)

هم چنين اگر اط??ال را با آب سرد شستشو دهند، منجر به مرگ آنان مي گردد و در اين جا بر آب گرم تأكيد مي كند و اين نشان دهنده ي طرز ر??تار با بچه ها و نوزادان است.

 

دل رحمي مادران كه حاضر نيستند حتي خار كوچكي به پاي ??رزندانشان برود و پاي آنان را بخلد:

 

خار را گ??تم كه خلخالش مكن

مار را گ??تم كه ط??لك را مزن

(بيت36)

 

گلوبند از ابزار زينتي زنان:

 

رسم بود براي زيباتر شدن نوزاد و اينكه چشم زخمي نبيند، طلا و تعويذ را به لباس يا گردن او بياويزند.

گرگ را گ??تم تن خردش مدر

دزد را گ??تم گلوبندش مدر

 

(بيت38)

قصه گ??تن براي بچه ها كه اين دقيقا كار مادران در كنار بستر ??رزندان است:

قصه ها گ??تند بي اصل و اساس

دزدها بگماشتند از بهر پاس

(بيت45)

نخ ريسي از شغل هاي زنان در قديم بوده است:

چاه ها لبريز كردند از ??ساد

رشته ها رشتند در دوك عناد

(بيت46)

مادران با مهرباني بچه هايشان را بزرگ مي كنند:

كردمش با مهرباني ها بزرگ

شد بزرگ و تيره دل تر شد ز گرگ

(بيت56)

اكنون به بررسي مختصات سبكي اين شعر به لحاظ آوايي و لغوي و ادبي مي پردازيم. در شعر مورد نظر واژه ي «موسي» سه بار تكرار شده، در حالي كه در شعر حميدي هشت بار و اين نشان مي دهد كه چون محور شعر پروين، مادر موسي است نه موسي، بنابراين شايد به لحاظ سليقه يا ناخواسته از اين واژه بيشتر است??اده كرده است.

از آن جايي كه اشعار پروين الهام گر??ته از ناصر خسرو است، بنابراين شايد برخي جانوراني كه در شعر آورده به تقليد از اوست مانند عقاب كه از واژگان ديوان ناصر است.

رزمجويي كرد با من چون كسي

خواست ياري از عقاب و كركسي

كردمش با مهرباني ها بزرگ

شد بزرگ و تيره دل تر شد ز گرگ

 

(بيت56 و...)

تشديد مخ???? در واژه ي «پشه»:

پشه اي را حكم ??رمودم كه خيز

خاكش اندر ديده ي خودبين بريز

(بيت60)

هم چنين زمان اكثر ??عل هايي كه در شعر او آمده، گذشته است و گويا شاعر خاطرات و گ??ت هاي ديگران را به ياد مي آورد؛ علاوه بر اين چون داستان الهام گر??ته از آيات قرآن مي باشد، بنابراين زمان آن را گذشته آورده است. مانند: در??كند، گ??تم، نمودم، ناايمن شدند، ا??راشتند، خواندند و ...

 

آوردن اندر به جاي در:

 

كه الهام گر??ته از شاعران خراسان است.

وحي آمد كاين چه ??كر باطل است

رهرو ما اينك اندر منزل است

(بيت40)

پشه اي را حكم ??رمودم كه خيز

خاكش اندر ديده ي خودبين بريز

(بيت60)

جابه جايي اجزاي جمله:

رودها از خود نه طغيان مي كنند

آنچه مي گوييم ما آن مي كنند

(بيت11)

تكرار:

سنگ را گ??تم به زيرش نرم شو

بر?? را گ??تم كه آب گرم شو

صبح را گ??تم به رويش خنده كن

نور را گ??تم دلش را زنده كن

لاله را گ??تم كه نزديكش بروي

ژاله را گ??تم كه رخسارش بشوي ...

(بيت 30ــ 39)

در شعر پروين و حميدي آرايه هاي ادبي نيز به ندرت ديده مي شود، به طوري كه در شعر«لط?? حق»، حدود چهار مورد تشبيه و كنايه و سه مورد استعاره و در شعر «موسي» ه??ت مورد كنايه ديده مي شود و ديگر موارد به ندرت به چشم مي آيد.

 

پي*نوشت*ها:

 

1.روح انگيز كراچي، 1383، ص31.

2.همان، ص33.

3.ن.ك.اشعار پروين، مقدمه ي استاد ملك الشعراي بهار، 1314.

4.دكتر احمد رنجبر، 1369، ص 5.

5.روح انگيز كراچي، همان، ص21.

6.اكبر مرتضي پور، 1384، ص27.

7.همان.

8.اشعار پروين، مقدمه ي ب.

9.همان، مقدمه ي ب و پ.

10.غلامحسين ??ردوس برين، 1376، ص10.

11.اكبر مرتضي پور، 1384، ص 25.

12.اشعار پروين.

13.دكتر احمد رنجبر، 1369، ص 5.

14.ن.ك.پروين اعتصامي، روح انگيز كراچي، 1383، صص60 ــ 62.

15.دكتر حميدي شيرازي، 1376، ص612.

16.دكتر اسماعيل حاكمي، 1376، ص 88.

 

 

منبع:سایت راسخون

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مقايسه سبكي شعر(2)

 

[ATTACH=CONFIG]280[/ATTACH]

مقايسه سبكي شعر پروين اعتصامي با شعر حميدي شيرازي در داستان موسي(ع)

 

بررسي ساختار و سبك شناسي شعر «موسي»(ع) از دكتر حميدي شيرازي

 

از آن جايي كه حميدي شاعري مرد است، بنابراين در اين شعر نيز از برخي از ر??تارها و كردارهاي مردانه سخن به ميان آورده و برخلا?? شعر پروين، از ال??اظ جدي و مردانه بسيار است??اده شده است. در شعر او خواسته يا ناخواسته، خودآگاه يا ناخودآگاه ال??اظي به كار ر??ته كه از ظرا??ت و لطا??ت در آن كمتر سخن ر??ته است. گويا حميدي با نگاهي مردانه و از سر خشم و غضب اين شعر را سروده كه وقتي خواننده آن شعر را مي خواند يا كسي مي شنود، احساس مي كند شاعر عصبانيتي داشته و از سرخشم و ناراحتي آن را سروده است.

حميدي در سراسر داستان از ا??عال امري ??راوان است??اده كرده كه با روحيه ي مردان سازگار است. زيرا يكي از خصوصيات اخلاقي مردان است كه بيشتر حر?? هايشان حالت امري و دستوري دارد، بر خلا?? زنان، كه اصولا سعي دارند، مطيع و سازگار باشند.

حميدي از همان ابيات نخست كه شروع مي كند و مي گويد: «پاي بيرون كرد از حدّ گليم» كه براعت استهلال دارد و شاعر مي خواهد چيزي را بيان كند كه به قدرت طلبي، زورآزمايي و بي رحمي اشاره دارد.

علاوه بر اين از نترس بودن مردان كه تن به كارهاي سخت مي دهند نيز سخن ر??ته است، از جمله: چوپاني كردن در صحرا و خانه كردن زير بال كركسان.

هم چنين حميدي از مردان گرم و سرد چشيده ي روزگار ياد كرده است و گويا خود از ا??رادي بوده است كه با سختي ها و رنج ها دست و پنجه نرم كرده است و همين كه اين مورد در ضمير ناخودآگاه شاعر است و در مقام مقايسه تا حدي خود را نشان مي دهد، قابل اعتنا و توجه است. چنان كه در جاي ديگر واژه ها و اصطلاحات و ابزار مردانه مانند «عصا» و «بازار» را برگزيده و اين نماد يك شعر مردانه است.

در شعر او حرو?? چ، ح، خ بسامد دارد كه اين نيز به لحاظ سبكي قابل توجه است چنان كه حالت عصبانيت و از روي خشم و غضب حر?? زدن و به نوعي دندان كليد شدن مردان را مي رساند كه با ??شار دندان ها بر يكديگر و بيرون آمدن اين حرو?? از لابه لاي دندان ها، به نوعي شدت عصبانيت را نشان مي دهد. حميدي در اكثر اشعارش از عشق ناكام خود ياد مي كند و به واسطه ي اين عشق زبانزد خاص و عام گرديد و به شعر او برتري خاصي بخشيد، چنان كه عشق از او جدا نيست و در اين شعر نيز از اين عشق بي سرانجام ياد كرده است كه در بررسي ابيات نشان خواهيم داد.

از ديگر برداشت ها و دقايق قابل توجه سبكي شعر «موسي» مي توان به اين نكته اشاره داشت كه شعر از وجود شاعري سرچشمه گر??ته كه سختي ها و ناملايمات زندگي را تحمل كرده و از همان و از همان آغازي كه موسي با خدا درد دل مي كند، معتقد است كه خدا در وجودش شهامت و مردانگي را ديده و رنج و مصيبت ها را بر او قرار داده است و از ??راز و نشيب هاي زندگي اش گلايه دارد و البته شيريني اش را در ملاقات با خدا احساس مي كند؛ و اين زندگي موسي از زبان دكتر حميدي، نماد و سمبل مردان رنج كشيده ي روزگار است.

از ديگر موارد قابل ملاحظه در دو شعر «موسي» و «لط?? حق» اين است كه هر دو شعر بر يك بحر و وزن انتخاب شده اند كه به بحر رمل مسدس محذو??(??اعلاتن ??اعلاتن ??اعلن) مي باشد و جالب تر آنكه هر دو داراي 63 بيت در قالب مثنوي است.

در شعر دكتر حميدي، واژه ي «موسي» ه??ت بار تكرار شده، به طوري كه اسم اين شعر را نيز به همين نام انتخاب كرده و در شعر «لط?? حق» از پروين، اين واژه سه مرتبه تكرار شده است و باز نكته اي ظري?? شايان ذكر است كه چون حميدي شاعري مرد است، نام شعر را موسي گذاشته، در حالي كه پروين، اين شاعر لطي?? طبع، شعر را لط?? حق نام نهاده و آوردن واژه ي لط?? از زبان يك زن، شعر زنانه ي او را زيباتر جلوه داده است.

خلاصه داستان «موسي»(ع)

 

وقتي حضرت موسي(ع) خود را در خور ندا مي بيند با خداوند عشوه آغاز مي كند و از روزگار كودكي تا آن لحظه را به خاطر مي آورد و مي گويد «كودكي بودم به آب انداختيم»، «پيش ??رعون به آتش توختي»، «پس به چوپاني بريدم از كسان» و ...ناگهان «سايه اي لغزيد بر كبكي دري»، «خاست آوايي ??ضايي تار شد»، «گشت چوپان بچه از پيغمبران» و از پس دستور دادي تا اهرام ج??ت و طاق را درهم بشكنم. لشكر ??رعون را در آب بريزم، براي ديوخويان دواي درد باشم و ??رمودي «كيميا كردن به قارون ياد ده»، «سامري را علم و ??ن تعليم كن» و ...و من مي دانستم «تا دمي موساي تو ز ايشان جداست»، آن ها دوباره غا??ل خواهند شد.

حال موسي مي خواهد با اين ل??اظي ها و ناز كردن ها با خدا ملاقاتي داشته باشد و اين ناز و نياز تا به حدي مي رسد كه ناگهان زمين در زير پايش مي لرزد و با رعد و برقي و ريزش كوه ها موسي غرق مي شود و «كس نمي داند كه در آن بيخودي /چه ز نيكي ديد يا چه از بدي» تا اينكه روز سوم هنگام سپيده دم موسي از كوه پايين مي آيد و با وضعيتي آش??ته در حالي كه بر عصاي ظلم سوز خود بوسه مي زند، روي به خلق مي آورد و به هدايت خود مصمم تر مي گردد.

بررسي ديدگاه هاي مردانه و ر??تارهاي مردان در شعر «موسي» (ع)

دليري و شجاعت:

 

پاي بيرون كرد از حدّ گليم

رخصت ديدار مي جويد كليم

(بيت40)

نترس بودن مردان و تن به كارهاي سخت دادن براي ر??اه و آسايش زندگي:

پس به چوپاني بريدم از كسان

خانه كردم زير بال كركسان

(بيت16)

پسر بچه ها چوپاني را دوست دارند و چوپاني يكي از شغل هاي مردان است.

 

عصا، سپر، تير از ابزار و وسايل مردانه:

 

خاست آوايي ??ضايي تار شد

برق زد دستي عصايي مار شد

(بيت22)

تن سپر كن پيش تير قبطيان

تات بر رخ ا??كند آب دهان

(بيت34)

ناخدايي يكي از شغل هاي مردان:

ناخدا گر جامه را بر تن مي درد

هر كجا خواهد خدا كشتي برد

(بيت3)

پروين نيز ناخدا را در شعر آورده است:

ناخدايان را كياست اندكي است

ناخداي كشتي امكان يكي است

(بيت24)

گر ??راموشت كند لط?? خداي

چون رهي زين كشتي بي ناخداي

(بيت3)

نهراسيدن مردان از حيوانات و جانوران درنده و گزنده:

هان زجا برخيز و نيش مار كش

ببر سوزن خورده را تيمار كش

(بيت27)

تخته و شلاق؛ در قديم جلادي از شغل هاي مردانه بوده:

در شكن اهرام ج??ت و طاق را

آتش ا??كن تخته و شلاق را

(بيت31)

ضمنا اين دو وسيله از ابزار دست مردان نيز بوده است.

 

بازاري بودن مردان و خريد و ??روش:

 

گ??ت گريان خواجه اي را زرخريد

چون به بازاريش با گوهر خريد

(بيت46)

مردان گرم و سرد چشيده ي روزگارند:

پشت دو تا كرد و گرم و سرد ديد

درد ديد و درد ديد و درد ديد

(بيت50)

توانايي مردان و به قول عاميانه «زمين زير پايشان مي لرزد»:

بود اين آوازها در ناي او

ناگهان لرزيد زير پاي او

(بيت59)

چنان كه قبلا گ??ته شد چون حميدي در عشق شكست خورد، بنابراين در اين داستان موسي هم نتوانسته عشق خود را پنهان كند و در حسرت وصل و غم پيري مانده است و مي گويد:

جز تو از هر ديدني سيريش ماند

حسرت وصل و غم پيريش ماند

(بيت51)

و يا:

گرچه درد عشق از درمان بري است

گ??ته اند از عشق بدتر خوگري است

(بيت6)

 

 

تكرار حرو?? چ، خ،ح كه نشانگر حالت عصبانيت و شدت خشم است:

 

هر چه از اين بيش جان كندم بس است

بس بود يك حر?? گر پيشت كس است

گ??ت گريان خواجه اي را زرخريد

چون به بازاريش با گوهر خريد

چند از عمرم خريدي اي سني؟

گ??ت چنداني كه هستي از مني

(ابيات45ــ 47)

از ديگر ظرا??ت هاي شعر حميدي اين است كه مردان با صراحت و تندي حر?? خود را بيان مي كنند:

چونكه خود را ديد درخورد ندا

عشوه آغازيد موسي با خدا

(بيت1)

پاي بيرون كرد از حدّ گليم

رخصت ديدار مي جويد كليم

(بيت4)

بر خلا?? شعر پروين، چنان كه از مضمون آن بر مي آيد، چون زنان كم رو و خجالتي هستند، بنابراين براي حر?? زدن در گوشه اي كز مي كنند و با نگراني و اضطراب سخن مي گويند و مادر موسي هم در كنار ساحل با حسرت و اندوه ايستاده و آرام آرام حر?? دلش را با نگراني زنانه اش بيان مي كند:

مادر موسي چو موسي را به نيل

در??كند از گ??ته ي رب جليل

خود ز ساحل كرد با حسرت نگاه

گ??ت كاي ??رزند خرد بي گناه

اكنون به بررسي مختصات زباني و ادبي شعر موسي مي پردازيم:

 

است??اده از ??عل كهن«آغازيد»:

 

چونكه خود را ديد درخورد ندا

عشوه آغازيد موسي با خدا

(بيت1)

اينت(شگ??تي):

در تني كاين هر دو هم ??رمان شود

اينت آن مردي كه بي درمان شود

(بيت7)

 

كنايه:

 

پاي بيرون كرد از حدّ گليم (بيت1)

نان خشكي، جام آبي داشتم: زندگي ساده اي داشتم(بيت18)

اين دو ك?? خاك جهان را خيش كن: نابود كردن(بيت243)

داشت نان خشكيده اي دندان كشيد: دندان كشيدن در اصطلاح عاميانه: نان سق زدن(بيت 61)

چنانچه قبلا گ??ته شد در اين مقايسه، حميدي بيشتر از كنايه است??اده كرده است تا پروين.

جناس:

 

گليم، كليم(بيت 4): جناس تصحي??

جناس تام:

 

آسمان ها گشت و موسي پير گشت

موي مشكينش به خدمت شير گشت

(بيت9)

تكرار:

تا تو را خلق جهان اين مردمند

در جهان موسي و جز موسي گمند

(بيت44)

پشت دوتا كرد و گرم و سرد ديد

درد ديد و درد ديد و درد ديد

(بيت50)

و ابيات: 12 ،42، 43، 48و ...

از ديگر نكات قابل اعتنا اينكه در شعر مورد نظر از ا??عال امري به تكرار است??اده شده كه با روحيه ي مردان بي ارتباط نيست:

بندگان را وارهان از بندگي

مردگان را ده صلاي زندگي

(بيت30)

و يا: بازگير، آتش ا??كن، تعليم كن، وارهان، پيش كن، در آب ريز، ياد ده و ...

 

طنز:

 

تو در اينان چيزكي كم ساختي

جان غول و جلد آدم ساختي

(بيت39)

گر توانم كوه پيش و پس كنم

كي توانم ناكسان را كس كنم

(بيت40)

شصت ساله مردم شش ساله شان

گاوريشان كم از گوساله شان

(بيت42)

در داستان «لط?? حق» گ??تگوي خداوند با مادر موسي است و سخن از جدايي مادر و ??رزند است؛ در حالي كه در داستان «موسي» گ??تگوي موسي با خداوند است و از جدايي خود با معبود گله و آرزوي ملاقات خداوند را دارد.

هم چنين در شعر پروين از ابزار زينتي و وسايلي كه يك زن با آن سر و كار دارد، ياد شده است، مثل: خلخال، گلوبند، نخ، سوزن، دوك و ...و در مقابل، حميدي از سپر، تخته، شلاق و عصا است??اده نموده است.

از ديگر موارد قابل توجه اينكه پروين از شغل زنانه سخن گ??ته، مانند نخ ريسي و نقطه مقابل او، حميدي، از چوپاني كردن، بازاري بودن، كيمياگري و ...است??اده كرده است.

پروين از كم طاقتي و ضعي?? بودن زنانه سخن مي گويد و در شعر او آمده: «قوتي در دست كشتي بان نماند» در حالي كه، حميدي از نيرومندي و قدرت مردانه ي مردان سخن مي آورد و چنان كه مي گويد:

«گر توانم كوه پيش و پس كنم» و يا:

آنكه شد از نيل با نيروي تو

آرزويي دارد اينك روي تو

(بيت49)

پروين در شعرش در كنار جانوراني كه آورده، ناگهان و به طور ناخودآگاه از اسب و كبوتر ياد مي كند كه شخصيت زن آن ها را بيشتر مي پسندد، به نسبت حميدي سخن از ببر و اژدها و ...مي آورد.

در شعر پروين، مادر نگران لحظه لحظه ي زندگي ??رزندش است و هراس دارد كه چطور از سختي ها و مشكلات خواهد گذشت و اين نماد اضطراب و دلهره ي زنانه ي اوست، اما حميدي از خانه كردن زير بال كركسان و نهراسيدن و ناملايمات ياد مي كند كه يادآور شجاعت و دليري يك مرد است.

پروين در شعر تخلص خود را ذكر مي كند و احساس مي شود كه به عنوان يك مادر خود را مؤظ?? ديده كه از نصيحت دست بردار نباشد و اصرار دارد كه وظي??ه ي مادريش را انجام دهد و نام خود را در پايان ذكر مي كند. اما حميدي، پايان شعر خود را تا حدودي مبهم گذاشته و نام خود را نياورده است.

نكته ي ديگر اينكه، در شعر پروين طنزي ديده مي شود اما حميدي وقتي از ناكسان، گاوريشان و ...داد سخن سر مي دهد، مسلما طنز نه??ته اي را بيان مي كند كه قابل ملاحظه است و البته در كنار آن خاطرات سخت زندگي موسي را نيز مرور مي کند که با دقت مي توان آن را دريا??ت.

اكنون اين ت??اوت ها در ??هرست زير از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد.

 

شعر «لط?? حق»؛ زنانه و لطي??

 

صحبت مادر موسي با خداوند

كم رويي و حجب زنانه؛ در گوشه اي با خجالت حر?? زدن

گهواره، نخ، سوزن، دوك

ا??عال گذشته

گلوبند، خلخال(ابزار زينتي زنان)

 

شعر موسي؛ مردانه و جدي

 

گ??تگوي موسي با خداوند

با صراحت حر?? زدن

سپر، تخته، شلاق، چوپاني، بازاري، كيمياگري

ا??عال امري(حالت دستور دادن)

عصا(ابزار دستي و زينت مردان)

كم طاقتي

اضطراب از گذشتن سختي ها

غم و اندوه از جدايي ??رزند

كبوتر، اسب

ص??ات: غريق خرد، يتيم بي گنه

تخلص دارد

طنز ندارد

موسي، سه بار

نيرومندي

خانه كردن زير بال كركسان(نهراسيدن از مشكلات)

غم از جدايي معبود و خداوند

ببر، اژدها

گاوريش، ناكس، غول

تخلص ندارد

طنز دارد

موسي، ه??ت بار

چنان كه مي دانيم با مطالعه و بررسي متون ادب ??ارسي و مقايسه ي آن مي توان به نتايج مطلوب و قابل ذكري دست يا??ت. به طوري كه نگارنده سعي كرد در اين موجز، به مقايسه ي سبكي و بررسي دو شعر در مورد داستان حضرت موسي(ع) با مضمون هاي مت??اوت از دو شاعر معاصر پروين اعتصامي و دكتر مهدي حميدي شيرازي، بپردازد و به سايه روشن هاي پيدا و نهان آن دست يابد و آن موارد را به نوعي برجسته سازد كه اين مقايسه با طرز ت??كر و زندگي اين دو شاعر بي ارتباط نبوده و ظرا??ت آن نيز در اين مورد نه??ته شده است و در عين حال توانسته حر?? هاي تازه، هرچند اندك را از نظر خوانندگان گرامي بگذراند.

برخي از مآخذ:

1.اعتصامي، ابوال??تح، مجموعه مقالات و قطعات اشعار پروين، چاپخانه محمد علي ??ردين،تهران، ص??ر1397 هـ.ق.

2.اعتصامي، پروين، ديوان اشعار، با مقدمه ي استاد ملك الشعراي بهار، نشر ايمان، مهرماه 1364.

3.اعتصامي، پروين، ديوان اشعار، با مقدمه ي غلامحسين ??ردوس برين، جواهري، 1376.

4.برقعي، سيد محمد باقر، سخنوران نامي معاصر ايران، جلد2، خرم، قم، 1373.

5.حاكمي، اسماعيل، ادبيات معاصر ايران، چاپ چهارم، اساطير، تهران، 1376.

6.حقيقت، عبدالر??يع، ??رهنگ شاعران زبان پارسي، شركت مول??ان و مترجمان ايران، تهران، 1368.

7.حميدي شيرازي، مهدي، ديوان حميدي، جلد1، پاژنگ، تهران، 1366.

8.حميدي شيرازي، مهدي، اشك معشوق، چاپ دهم، پاژنگ، تهران، 1367.

9.حميدي شيرازي، مهدي، پس از يكسال، عطايي، تهران، 1383.

10.رنجبر، احمد، شاهكارهاي ادبيات ??ارسي، چاپخانه سپهر، تهران، 1369.

11.شميسا، سيروس، آشنايي با عروض و قا??يه، چاپ شانزدهم، ??ردوس، تهران، 1379.

12.شميسا، سيروس، سبك شناسي شعر، ويرايش دوم، ميترا، تهران، 1383.

13.كراچي، روح انگيز، پروين اعتصامي، داستان سرا، تهران، 1383.

14.محمدي، حسنعلي، از بهار تا شهريار، جلد2، د??تر تبليغات اسلامي، قم، 1372.

15.مرتضي پور، اكبر، شرح حال شاعران ايران، چاپ ه??تم، عطار، 1384.

 

منبع:سایت راسخون

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...