رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
مهمان مهمان

*** حکایت آموزنده ***

پست های پیشنهاد شده

مهمان مهمان

کشاورزی جانور پیری داشت که یک روز ات??اقی درون چاهی بدون آب ا??تاد.

کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست او را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای

اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، تصمیم گر??ت چاه را با خاک پر کند تا

زودتر بمیرد و مرگ تدریجی باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سرش خاک می ریختن اما

حیوان بیچاره هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر

پایش بالا می آمد سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همین طور به زنده به گور کردن حیوان بیچاره

ادامه می دادند و او هم همینطور با بالا آمدن .... تا اینکه به لبه چاه رسید و در میان حیرت کشاورز و روستاییان

از چاه بیرون آمد.

 

نتیجه:

مشکلات هم مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:

اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده بگور کنند

و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...