رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی

Pani

عضو
  • تعداد ارسال ها

    334
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    5

آخرین بار برد Pani در 17 آذر 1402

Pani یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

اعتبار در سایت

6 معمولی

1 دنبال کننده

درباره Pani

  • درجه
    کاربر �عال

Converted

  • محل زندگی
    Tehran

آخرین بازدید کنندگان نمایه

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. Pani

    ده فرمان

    ده ??رمان لیمن Layman's 10 Commandments. Great Reading 1] Prayer is not a "spare wheel" that you pull out when in trouble, but it is a "steering wheel" that directs the right path throughout. دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از ان است??اده کنی بلکه ??رمان است که راه به راه درست هدایت می کند. 2] Know why a Car's WINDSHIELD is so large & the Rear view Mirror is so small? Because our PAST is not as important as our FUTURE. So, Look Ahead and Move on. می دونی چرا شیشیه جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده. 3] Friendship is like a BOOK. It takes few seconds to burn, but it takes years to write. دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه 4] All things in life are temporary. If going well, enjoy it, they will not last forever. If going wrong, don't worry, they can't last long either. تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت 5] Old Friends are Gold! New Friends are Diamond! If you get a Diamond, don't forget the Gold! Because to hold a Diamond, you always need a Base of Gold! دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را ??راموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری. 6] Often when we lose hope and think this is the end, GOD smiles from above and says, "Relax, sweetheart, it's just a bend, not the end! اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و ??کر می کنی که این آخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این ??قط یک پیچه نه پایان 7] When GOD solves your problems, you have Faith in HIS abilities; when GOD doesn't solve your problems HE has Faith in your abilities. وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره 8] A blind person asked St. Anthony: "Can there be anything worse than losing eye sight?" He replied: "Yes, losing your vision!" شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟ او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت. 9] When you pray for others, God listens to you and blesses them, and sometimes, when you are safe and happy, remember that someone has prayed for you. وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و آنها را اجابت می کند و بعضی و قتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است 10] WORRYING does not take away tomorrow's Trouble, it takes away today's PEACE. نگرانی مشکلات ??ردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند.
  2. Pani

    طنزینـه های ایرانـی

    کا??یه سیم جارو برقی رو جمع کنی ! اون موقع است که آشغالا یکی یکی خودشونو بهت نشون بدن! ?????ﺩ???ﻠﻦ 200 ﻫﺰ???ﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﺰﻧﯽ 3 ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺑﻮﺵ ﻧﻤﯿﻤﻮﻧﻪ ! بعد یه ﺳﯿﮕﺎﺭ 200 ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽﺗﺎ 3 ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺵ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ...! دقیقا وقتی داری با بابات راجع به گر??تن ماشین حر?? میزنی ، همون لحظه تلویزیون یه برنامه پخش میکنه درمورد تاس?? بارترین تصاد?? های تاریخ بشر با ماشین ! کلی هم به خانواده ها توصیه میکنه همیشه توی ت***ی اون کسی که اون ته نشسته ، زودتر پیاده میشه! 1 ه??ته رژیم حر??ه ای شما با 1 ساعت پرخوری بر می گرده! هندز??ری رو اتو هم بکشیم بعد دو دقیقه گره می خوره! کیلو کیلو آلبالو و آناناس و هلو و پرتقال تو یخچال باشه نمی خورین ! اما یه رانی که میخری گیر میدی به اون تیکه میوه که تهش مونده ! دلت میخواد با کلید درش بیاری ! وقتایی که با خودت تقلب می*بری ، امتحان مثه آب خوردنه ، وقتی نمی* بری امتحان میشه در حد آزمون دکتری ! موقع رایت کردن سی دی یا 300 م??گ خالی می مونه یا 5 مگ زیاد میاد که چون یه دونه ??ایله کاریشم نمی تونی کنی ! یک ساعت اضا??ه می خوابی تا دو روز خوابت نمیاد ، یک ساعت کمتر میخوابی تا دو روز خواب آلودی ! تو گذشته ميگ??تن پزشك محرمه ، كم كم عكاس و ??يلم بردار هم محرم شدن ، حالا هم كه دى جى و گروه موسيقى محرم شدن ! اينجور كه من ??هميدم ??قط داداشاى عروس و دوماد نامحرمن !! چند وقت پيش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که بزنه تو صورتم...! منم يهو ر??تم تو ??از هندي گ??تم: بزن بابا..! بزن ! بزن بذار ب??همم که پدر بالا سرمه...! بزن که ب??همم هنوز بي صاحاب نشدم...! بزن بابا! ودر نهايت ناباوري بابام زد تو گوشم ظهر تو خونه دراز کشيده بودم و tv ميديدم که متوجه شدم که يه ن??ر از تو کوچه داره اسممو با بلندگو صدا ميزنه اولش ??کر کردم شايد با کس ديگه ايي کار داشته باشه اما بعد از چند ثانيه اسم و ??اميلو با هم صدا زد ر??تم تو کوچه ديدم يه وانت سبزي ??روشي جلو در خونه ايستاده بهش گ??تم منو از کجا ميشناسي گ??ت مامانت سر کوچه ازم سبزي خريدو گ??ت بيام اينجا صدات کنم که بياي بگيري. آخه ببین چطور با آبرو آدم بازي ميكننننننننننننننننننننننننننننن مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید: - میتونم بهت اعتماد کنم ؟! در تاریخ حتی یک مورد هم نوشته نشده که کسی در پاسخ گ??ته باشد : نه من صلاحیت ندارم و آدم امانت داری نیستم! این را باید ب??همید نه اینکه بپرسید!!! مکالمه ای بین من و مادرم: -مامان - جونم - داشتم ماست می خوردم - نوش جونت پسرم - ریخت رو ??رش - کو??تو بخوری نکبت... من هیچوقت ن??همیدم چرا آدما زیر?? پتو احساس امنیت میکنن... حالا گیریم یه قاتل اومد توی اتاق خواب بعد حتما ً میگه : الان اومــــــدم بکــــشمـــــــ??ــــت... اَه لعنتی پتو داره نمیشه! بدون هیچ گونه تردیدی یکی از درهای جهنم مخصوص کسانی است که بعد از گ??تن یک جوک راجع بهش توضیح می دن ... زنگ زدم پشتیبانی میگم: چرا سرعت اینترنتم کم شده؟ میگه: چون کندی سرعت دارین! گ??تم اجرت با سید الشهدا خیالم راحت شد، یه خانواده از نگرانی در اوردی ! پس دلیلش اینه! البته خودمم شک کرده بودم!
  3. Pani

    سكته مغزي

    کسی در حالت سکته قرار گر??ت قبل از حمل به بیمارستان، با سوزنی تمیز سر 10 انگشت او را زخمی کنید تا دو قطره خون بیاید و از لخته در مغز جلوگیری شود. توصیه های یک پرو??سور چینی: متحیر کننده است. توصیه های بسیار خوبی هستند . چند دقیقه صر?? مطالعه آن بکنید هرگز تصور نمی کنید که ممکن است زندگی یک ن??ر بستگی به شما داشته باشد. پدر من بر اثر سکته ??لج شد و سپس مرد. کاش من چیزی در باره این نوع کمک های اولیه می دانستم . هنگامی که حمله صورت می گیرد مویرگها به تدریج در مغز پاره می شوند.هنگامی که سکته ات??اق می ا??تد، آرامش خود را ح??ظ کنید. مهم نیست قربانی کجاست . او را حرکت ندهید چون مویرگهایش پاره خواهند شد. برای جلوگیری از سقوط قربانی ، کمکش کنید تا بنشیند 1- سوزن یا سنجاق را روی آتش استریل کنید بعد با آن سر هر 10 انگشت مریض را خراش دهید. 2- این طب سوزنی نیست ??قط یک خراش یک میلی متری است روی سر انگشتان. 3- خراش بدهید تا خون خارج شود. 4- اگر خون خارج نشد، با انگشت خودتان سر انگشت مریض را ??شار دهید. 5- وقتی از هر 10 انگشت خون خارج شد چند دقیقه صبر کنید تا بیمار هشیاری خود را باز یابد. 6- اگر دهان قربانی کج شد لاله گوشهایش را آنقدر بکشید تا سرخ شوند. 7- بعد هر لاله گوش را دو بار بخراشید تا از هر کدام دو قطره خون خارج شود. بعد از چند دقیقه قربانی باید هشیاری خود را بدست بیاورد. منتظر بمانید تا بیمار دوباره وضعیت طبیعی خود را بدون هر گونه علامت غیر عادی به دست بیاورد سپس او را به بیمارستان برسانید. حرکت سریع آمبولانس در راه بیمارستان و ا??تادن در دست اندازها با عث پارگی مویرگها می شود.من در باره نجات زندگی با حجامت از یک دکتر سنتی چینی به نام "ها بو تینگ" که در سون جیوک زندگی می کند آموختم. به علاوه من در این زمینه تجربه عملی دارم. پس می توانم بگویم که این روش صد در صد موثر است.در سال 1979 من در کالج "??ور گاپ " در " تای چونگ" تدریس می کردم . یک روز بعد از ظهر مشغول تدریس بودم که ناگهان یک معلم دیگر ن??س ن??س زنان وارد کلاس شد و گ??ت : " خانم لیو عجله کن بیا ، سوپروایزر ما سکته کرده است." من ??ورا به طبقه سوم ر??تم و دیدم آقای "چن ??و تی ین" سوپروایزر ما همه علائم سکته را دارد: رنگ پریدگی، اختلال در تکلم و کج شدن دهان.??وراً ا ز یکی از دانشجویان خواستم تا از داروخانه بیرون مدرسه یک سرنگ بخرد تا با آن سر انگشتان آقای چن را خراش بدهم. وقتی ازهمه ده انگشتش قطرات خون ( اندازه یک نخود) خارج شد، رنگ به چهره آقای چن و روح به چشمانش بازگشت . ولی دهانش هنوز کج مانده بود. پس گوشهایش را کشیدم تا پر ا ز خون شدند وقتی کاملا سرخ شدند، لاله گوش راستش را دو بارخراش دادم تا دو قطره خون خارج شود. وقتی از هرلاله گوشش دو قطره خون خارج شد ، یک معجزه رخ داد. در عرض 3-5 دقیقه شکل دهانش به حالت طبیعی خود برگشت و تکلمش هم روان و واضح شد. او را گذاشتیم تا یک مدت استراحت کند و یک ??نجان چای داغ هم دادیم بعد کمکش کردیم تا از پله ها پایین برود. او را به بیمارستان "ویوا" رساندیم. یک شب در بیمارستان بستری شد و روز بعد برای تدریس به مدرسه بازگشت . همه چیز به حالت نرمال در آمد.به طور معمول قربانیان سکته از پارگی جبران ناپذیر مویرگها در راه بیمارستان رنج می برند. در نتیجه این گونه بیماران هرگز بهبود نمی یابند . بنابراین ، سکته دومین علت مرگ است. اگر کسی خوش شانس باشد، زنده می ماند ولی ممکن است تا آخر عمر ??لج بماند. این ات??اق وحشتناکی است که در زندگی می تواند رخ دهد.اگر همه ما این روش را به خاطر داشته باشیم و به سرعت پروسه نجات زندگی را شروع کنیم قربانیان دوباره احیا شده و صد در صد حالت عادی خود را به دست خواهند آورد. اگر ممکن است لط??اٌ این متن را پس از مطالعه به دیگران ??وروارد کنید . شاید به نجات زندگی یک ن??ر کمک کند.
  4. Pani

    تصاویر زیباو پر معنا

    این تصاویر حر?? های زیادی برای گ??تن دارند… [ATTACH=CONFIG]2696[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2697[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2698[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2699[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2700[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2701[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2702[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2703[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2704[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2705[/ATTACH]
  5. کاریکاتورهای دیدنی از هنرمندان هالیوودی [ATTACH=CONFIG]2683[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2684[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2685[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2686[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2687[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2688[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2689[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2690[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2691[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2692[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2693[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2694[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]2695[/ATTACH]
  6. [h=3]اعترا??ات تکان دهنده [/h] اعترا?? میکنم بچه که بودم همیشه دلم میخواس یه جوری داداش کوچیکمو سر به نیس کنم! ر??تم بقالی مرگ موش بگیرم آقاهه که میدونس چه ??سقل مشنگیم بجاش آرد بهم داد منم ریختم تو قابلمه نهار! سر س??ره وقتی همه شروع کردن به خوردن یهو گریه*ام گر??ت! با چشای خیس تا ته غذامو خوردم ک همه با هم بمیریم!!!!!!! اعترا?? میکنم تا سنه 13-12 سالگی تحت تاثیر حر??ای مادربزرگم که خیلی تو قید و بند حجاب بود با روسری می*شستم جلوي تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت میکشیدم. زیاد میخندید ??کر میکردم بهم نظر داره!! اعترا?? يكي از دوستان: مامان بزرگ خدا بیامرز ما تو 95 سالگی ??وت کرد. صبح روزی که مامان بزرگم ??وت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه میکردن.. جمعیتم زیاد بود ... منو داداشمم تو بغل هم داشتیم گریه میکردیم .... اشک ??راوون بود و خلاصه جو گریه بود ... یهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با جدیت داد کشید: مامان بزرگ زود ر??تی ... یهو کل خونه ر??ت رو هوا ...حالا خندمون قطع نمیشد!! یه شب مادرم مریض بود داشتم ازش پرستاری میکردم بعد گ??ت برو برام آب بیار ر??تم آب آوردم دیدم خوابش برده اومدم تریپ بایزید بسطامی بردارم صبر کنم بیدار شه یه د??عه یه لحظه خوابم برد آبو ریختم رو مامانم !!!!!!!! وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعترا?? میکنم بچه که بودم یواشکی میر??تم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می ا??تاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم 30ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر س??یهی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگ??ت و من مانند خر کی?? میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گ??ت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. من 5 روز تو شوک بودم!! اعترا???? عموم: روز تولد 19سالگيم خودم يادم نبود، اومدم خونه ديدم در ق??له چراغ ها هم خاموشه، يه باد گنده اي ول دادم وسط خونه كه انقد صداش بلند بود خودم جا خوردم، بعد چراغ ها رو كه روشن كردم ديدم دوستام وسط سالن با كلاه بوقي و بر?? شادي ا??تادن ك?? سالن هي ميخندن بعد يكسري هم سرخ شدن ميگن تولد تولد??ت مبارك... كيكم از دست يكي از دوستام ا??تاد وسط سالن، خلاصه شب به ياد ماندني شد... اعترا?? می*کنم بچه که بودم شبا پیش خواهرم میخوابیدم وسطای شب که مطمئن میشدم که خوابش سنگین شده دستشو می*کردم تو دماغم!! سوار اتوبوس شدم، ر??تم تو، قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد میکنه ??همیدم آقایه کناری 3-2 بار با کی??ش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون میخواست پیاده بشه و من جلوش رو گر??ته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. آقاهه گ??ت : ببخشید خانم 5 بار صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. اعترا?? میکنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی و طلبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدررررر ناراحت شده بود 10 د??عه با دست و ایما و اشاره از من معذرت خواهی میکرد!! اعترا?? ميکنم راهنمايي که بودم به شدت جو گير بودم، همسايگيمون يه خانومه بود که تازه از شوهرش طلاق گر??ته بود، شوهره هم هر روز ميومد و جلو در خونش سر و صدا راه مينداخت، خيلي دلم واسه خانومه ميسوخت. يه روز که طر?? اومده بود عربده کشي، تصميم گر??تم که برم و جلوش در بيام. ر??تم تو کوچه و گ??تم آهاي چيکارش داري؟ يارو يه نگاه بهم انداخت و يه پوزخندي زد و به کارش ادمه داد، منم سه پيچش شدم، وقتي ديد من بيخيالش نميشم گ??ت اصلا تو چيکارشي؟ منم جوگير، گ??تم لعنتي زنمه!! احمقانه ترین کار زندگیم این بود که سعی کردم م??هوم ای دی اس ال رو برا مادربزرگم توضیح بدم!! تو عروسي نشسته بودم يه بچه 3 ، 4 ساله اومد يک هسته هلو داد بهم، منم نازش کردم هسته رو گر??تم انداختم زير ميز، چند ثانيه بعد ديدم دوباره آوردش، اين د??عه پرتش کردم يه جاي دور ديدم دوباره آورد!! مي خواستم اين بار خيلي دور بندازمش که بغل دستيم بهم گ??ت آقا اين بچس سگ نيست! طر?? باباي بچه بود!! اعترا?? میکنم دوره دبستان امتحان جغرا??ی داشتیم یه سوالش این بود: تنها قمر کره زمین؟ من هم با اطمینان کامل نوشتم قمر بنی هاشم!!! اعترا?? ميكنم بچه كه بودم با دختر و پسر خاله هام لباس كهنه ميپوشيديم مير??تيم گدايي با درامدش بستني ميگر??تيم كه همسايمون مارو لو داد و كتك خورديم!! سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش ر??تم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلی?? شبمو ازش گر??تم. اعترا?? میکنم به عنوان 1 مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم ??یوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت !! اعترا?? میکنم بچه که بودم..جو گیر بودم نماز بخونم....بعد چادر گل منگولیمو میذاشتم مهرم میذاشتم رو به قبله وا میستادم شروع میکردم به نماز خوندن...اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خوندم....>>>آقای راننده...آقای راننده...یالا بزن توو دنده....
  7. پـَــــــــ نَ پَـــــــــ ته خندست ر??تم سوپری میگم نوشابه دارید یارو میگه نوشابه مشکی گ??تم پـــ ... عصبانی شد گ??ت برو گمشو بیرون ....میگم آقا میخواستم بگم پنیرم میخوام یارو کلی معذرت خواهی کرده میگه پنیر کیلویی میخوای ؟گ??تم پـَـَـ نَ پـَـَـــ متری میخوام!!! با كل ??اميل واسه بابابزرگم ر??تيم خواستگاري، پيرزنه بهش ميگه شما تا حالا ازدواج كردين؟ پـَـــ نَ پـَـــ تک پسر خونه ست، ما 60 ن??رو هم از پرورشگاه ورداشته اورده بیایم واسش خواستگاری... میخوام مسواک بزنم...مامانم میگه:میخوای مسواک بزنی؟ میگم:بله مامان جون.... میگه:خمیر دندون زدی روش؟میگم: بله مامان جون...! میگه:ای خاک تو اون سرت که این همه موقعیت پَــ نَ پَـــ درست کردم واست است??اده نکردی!! دارم میرم تو دانشگاه یارو دم در جلومو گر??ته میگه آقا شما دانشجوی همین دانشگاهید؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ دانشجوی دانشگاه آکس??وردم، درس ت??سیر قرآن رو اینجا واحد میهمان گر??تم ! بابام از اداره زنگ زده خونه بعداز کلی احوال پرسی میگه حامد خودتی؟ میگم: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ به سیستم تل??نباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره 1،برای اطلاع از موجودی حساب شماره 2....گ??ت زهر مار و قطع کرد .دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق منم پای پَــــ نَ پَـــــ بودم گ??ت اگه یه بار دیگه بگی پَــــ نَ پَـــــ دیگه تو این خونه نمیخوابی....گ??تم یعنی بیرونم میکنی بابا؟گ??ت پَـــ نَ پَــــ خونه رو عوض میکن خونه همسایمون آتیش گر??ته به پسرش میگم زود باش برو زنگ بزن بیان، میگه آتش نشانی ؟میگم پَـــ نَ پَـــــ زنگ بزن حضرت ابراهیم بیاد بره تو آتیش خونتون گلستان بشه!!! دارم سیگار میکشم مامور اومده میگه داری سیگار میکشی؟ میگم پَـــ نَ پَــــ دارمعلامت میدم سرخپوستای قبیله بغلی ب??همن ما اینحائیم.گ??ت پدر سگ اهل ??یسبوکم که هستی سوار شو بریمگ??تم کلانتری ؟گ??ت پَـــ نَ پَــــ بریم قبیله بغلی بگیم اوردیمت لازم نیست شمابیاین... دیدم صدای ناله داداشم از تو دستشویی میاد!در زدم گ??تم چی شده؟خوبی؟باز کردم دیدم پخش زمین شده!میگم خوردی زمین؟میگه پَـــ نَ پَــــ یکی منو ریده ول کرده ر??ته خواستم بیای سی??ونو بکشی.... داشتم تلويزيون نگاه ميكردم مادر بزرگم مياد كانال عوض ميكنه نگاهش ميكنم ميگه : داشتي مي ديدي ؟ ميگم : پـَـَـ نــه پـَـَـــ داشتم گرم مي كردم شما بياي ببيني! دختره داره ??یلم میبینه دوستش میگه:من عاشقه رادانم.دوستش میگه:کی؟بهرام؟دختره میگه: پ نه پ سردار نص??ه شبی ر??تگره داره زمینو جارو میکنه، ر??یقم میگه ر??تگره؟؟؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ بابا بزرگه هری پاتره، استتار کرده تو ت***یی به راننده می گم آقا نگه دارمیگه پیاده می شی؟میگم بله، پیاده میشمستاد مبارزه با ??تنۀ پـَـَـ نــه پـَـَــــ
  8. هرگز داشته هايت را دست كم نگير [ATTACH=CONFIG]1867[/ATTACH]
  9. Pani

    جملات زیبا

    در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست ، برخیز تا بگریند . . . . . درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند . . . . . . نص?? اشباهاتمان ناشی از این است که وقتی باید ??کر کنیم ، احساس می کنیم و وقتی که باید احساس کنیم ، ??کر می کنیم . . . . . . سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید . . . . . . و??ادارترین زن ها نه موطلایی ها هستند، نه مو خرمایی ها و نه مو مشکی ها بلکه مو خ***تری ها هستند! چارلی چاپلین . . . همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که ??? ای کاش??? تکیه کلام پیریت نشود . . . . . . دنیای بیرحمیست چه زود پیش چشم عزیزانمان ارزان می شویم چاره کم کردن رابطه ست که لااقل به م??ت ن??روشنمان . . . . . . چه داروی تلخی است و??اداری به خائن صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل . . . . . . رابطه ای رو که مرده ، هر ۵ دقیقه ۱ بار نبضشو نگیر دیگه مرده . . . . . . مشکلات امروز تو برای امروز کا??ی ست، مشکلات ??ردا را به امروز اضا??ه نکن . . . . . . اگر حق با شماست خشمگین شدن نیازی نیست و اگر حق با شما نیست ، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید . . . . . . ما خوب یاد گر??تیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها اما هنوز یاد نگر??تیم روی زمین چگونه زندگی کنیم ( ریچارد نیکسون ) . . . ??ریب مشابهت روز و شب*ها را نخوریم امروز، دیروز نیست و ??ردا امروز نمی*شود . . . . . . یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست . . . . . . اگه یه روز حس کردی تویه یه زمان عاشق دون??ری دومی انتخاب کن چون اگه واقعا عاشق اولی بودی به عشق دومی گر??تار نمیشدی !! . . . زنده بودن حرکتی ا??قی است از گهواره تا گور و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان . . . . . . برای دوست داشتن وقت لازم است، اما برای ن??رت گاهی ??قط یک حادثه یا یک ثانیه کا??ی است . . . . . گاه در زندگی ، موقعیت هایی پیش میآید که انسان باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد . . . . . . به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گ??تند: “مگه کوری؟??? . . . مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی، بدان که زندگی می کنی . . . . . . هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده ی قدرت من نیست ! مسئله ، خستگی از اعتماد های شکسته است . . . برای زنده ماندن دوخورشید لازم است .یکی دراسمان ویکی در قلب . . . . . . در جستجوی قلب?? زیبا باش نه صورت?? زیبا زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمیماند امـا آنچه خوب است همیشه زیباست
  10. تمام ولع و اشتياقي كه براي خوردن شيريني و كيك شكلاتي در دوران بارداري داشته ايد، پس از اينكه نوزاد خود را به دنيا آورديد بدون شك وزن شما را ا??زايش داده و قطعا آرزو مي كنيد كه دوباره به وزن قبل از بارداري خود بازگرديد. به گزارش ايسنا، در اين مقاله كه در سايت بهداشتي كامن سنس منتشر شده چند نكته ساده و م??يد ارائه شده كه بي ترديد به شما كمك مي كند اين وزن اضا??ي را كاهش داده و مادري سالم تر باشيد: - حتما نوزاد را از شير خودتان تغذيه كنيد. اين كار نه تنها براي كودك م??يد است بلكه به كاهش وزن مادر نيز كمك مي كند. پزشكان معتقدند كه تغذيه با شيرمادر در هر روز 500 كالري از بدن مادر را مي سوزاند. - آب زياد بنوشيد. روزانه 10 تا 12 ليوان آب بنوشيد. اگر رنگ ادرارتان زرد شده نشان مي دهد كه آب زيادي از دست داده ايد. آب زياد بنوشيد و كمك كنيد بدنتان دوباره تازه و سرحال شود. - از مواد غذايي متعادل است??اده كنيد. از آنجا كه به تازگي مادر شده ايد قطعا نمي توانيد رژيم بگيريد اما مي توانيد تغذيه سالم داشته باشيد. بين مواد غذايي كه مي خوريد تعادل برقرار كنيد و در رژيم غذايي خود ميوه، سبزي، گوشت لخم، ماهي و لبنيات كم چرب را بگنجانيد. سعي كنيد بيش از همه ميوه و سبزي بخوريد. - ورزش كنيد. البته اشتباه نكنيد چون نيازي نيست كلاس ورزش برويد بلكه توصيه مي شود همراه با نوزاد خود ورزش كنيد. براي مثال مي توانيد با هم و با است??اده از كالسكه به پياده روي برويد. - ??قط وقتي واقعا گرسنه هستيد، بخوريد اما هيچ وقت مدت طولاني گرسنه نمانيد و از وعده هاي غذايي خود صر?? نظر نكنيد. به خاطر داشته باشيد كه كودك شما به دليل تغذيه از شيرمادر نياز به مواد مغذي دارد پس وعده*هاي غذايي خود را صحيح و به موقع است??اده كنيد. - اجازه ندهيد مشكل اضا??ه وزن شما را نگران كند. از اين تكنيك ها لذت ببريد و با كودك خود با يك برنامه ريزي صحيح اوقات خوشي داشته باشيد و هرگز ??راموش نكنيد كه نبايد پرخوري كنيد.
  11. ۲۰ قسمت از بدنتون که احتیاجی بهشون ندارید! ۲۰ قسمت از بدن هست که بر اساس نظریه تکاملی داروین، باقی مانده از اعضا اجداد انسانهاست که در بدن انسان به صورت کوچک و بدون عملکرد باقی مانده است: ۱) ارگان ومرونازال vomeronasal organ: یا ارگان جاکوبسون که ح??ره ای است در پل های بینی دو سمت با گیرنده های شیمیایی که در انسان عملکردی ندارند. در جانوران پست تر وظی??ه درک ماده شیمیایی ??رومون رو بر عهده دارند ۲) عضلات خارجی گوش: ۳ عضله هستند که در بخش خارجی گوش واقع شده اند و در سایر حیوانات نظیر خرگوشها و سگها، وظی??ه حرکت مستقلانه گوش از سر را بر عهده دارند. اما انسانها هنوز دارای آن هستند و توسط این عضلات است که بعضی از ا??راد می*توانند گوششان را تکان دهند ۳) دندان عقل: در انسانهای اولیه که مقادیر زیادی از گیاهان رو جهت به دست آوردن انرژی مصر?? می*کردند داشتن یک ج??ت اضا??ه دندان آسیا در هر ??ک م??ید به نظر می*رسید اما در انسانهای امروزی که انواعی از غذاها را مصر?? می*کند، زیاد ضروری به نظر نمی*آید ۴) دنده گردنی: حدود یک درصد از مردم یک ج??ت دنده اضا??ی در بالای دندهای خود (در بخش گردن) دارند که به نظر می*رسد باقی*مانده از اجداد خزنده ما باشد. این دنده می*تواند در این ا??راد مشکلات عروقی یا عصبی ایجاد کند ۵) پلک سوم: در اکثر پرندگان و پستانداران یک لایه محا??ظ به عنوان پلک سوم بر روی چشمشان وجود دارد که وظی??ه ح??اظت از چشم و خروج شن ریزه و گرد و غبار را از چشم بر عهده دارد. باقی مانده این پلک در انسان به صورت یک چین نازک در گوشه داخلی چشم وجود دارد. ۶) تکمه یا نقطه داروین: اگر لبه خارجی لاله گوش خود رو لمس کنید به یک برجستگی بر*می*خورید که به نام دکمه داروین مشهور است. در حیواناتی نظیر خرگوش این تکمه در انتهای گوشها قرار دارد و وظی??ه ??وکوس صداهای دور را روی گوش بر عهده دارد. ۷) عضله زیر ترقوه: عضله کوچکی که در زیر شانه قرار دارد و از دنده اول به ترقوه کشیده شده است و در صورتی برای انسان م??ید بود که هنوز بر روی ۴ پا راه می*ر??ت. البته بعضی از مردم این عضله را ندارند و بعضی نیز یک ج??ت از آن را دارند. ۸) عضله پالماریس (خیاطه): عضله بلند و نازکی که از زانو به کمر کشیده شده و ۸۹ درصد مردم دارای این عضله هستند. این عضله در جانوران پست تر در آویزان شدن و بالا ر??تن از درخت بسیار مهم است. جراحان معمولا این عضله رو در جراحی های ترمیمی عضلات برداشته و از آن است??اده می*کنند. ۹) نوک پستا*ن در مردان: مجاری شیری قبل از اینکه هورمون جنسی مردانه (تستوسترون) در جنین باعث ایجاد ص??ات مربوط به جنس مذکر بشود به وجود می*آیند. مردان دارای با??ت پستا*نی هستند اما عملا است??اده*ای از آنها نمی*کنند. ۱۰) عضلات صا?? کننده مو: در بسیاری از جانوران این عضلات که در قاعده موهای بدن واقع شده اند وظی??ه سیخ کردن موهای جانور را در هنگام بروز خطر دارند تا جانور بتواند از آن به عنوان ترساندن مهاجم است??اده کند. ۱۱) زائده آپاندیس: یک لوله عضلانی باریک در روده بزرگ که در به نظر می*رسد باقی مانده بخش از روده جانوران باشد که وظی??ه هضم سلولز غذا (گیاهان) را بر عهده داشته باشد. اما در انسان بیشتر حاوی گلبول های س??ید و غدد لن??اوی است. ۱۲) موهای بدن: ابروها در جلوگیری از ورود عرق به چشم ها و موها در آقایان در انتخاب جنس*ی نقش دارند. اما به نظر می*رسد اکثر موها در بدن نقش موثری را ای??ا نمی*کنند ۱۳) دنده سیزدهم: در شامپانزه ها و گوریل ها ۱۳ ج??ت دنده وجود دارد در حالی که در انسانها ۱۲ ج??ت. اما ۸ درصد از مردم دارای ج??ت دنده سیزدهم هستند که به نظر نمی*رسد عملکردی را در آنها ای??ا کند ۱۴) عضله ک?? پایی: به نظر می*رسد در جانوران پست تر وظی??ه چنگ شدن و قلاب شدن پاها به شاخه ها را بر عهده داشته است . اما در انسان به نظر می*رسد ??قط کمی ک?? پا را به پایین خم می*کند. در ۹ درصد مردم این عضله وجود ندارد ۱۵) رحم مردانه: باقی مانده از ارگان تناسلی زنانه که از غده پروستات مرد آویزان است ۱۶) انگشت پنجم پا: در پریماتها و پستانداران پست تر انگشتان پا وظی??ه چنگ زدن و آویزان شدن از شاخه ها را بر عهده داشته اند.. اما انسانها احتیاج به انگشتان بزرگ پا دارند تا بتواندد با آنها ایستاده راه ر??ته و تعادل خود را ح??ظ کنند. لذا به نظر می*رسد انگشت پنجم یا کوچکترین انگشت پا نقش اصلی در این مورد ای??ا نکند. ۱۷) وازد??ران (لوله منی) زنان: ارگان تکامل نیا??ته مردانه که انتهای در کنار تخمدانها قرار دارد. ??اقد عملکرد است ۱۸) عضله هرمی (پیرامیدال) : حدود ۲۰ درصد ا??راد این عضله مثلثی، کوچک و شبیه کیسه را که در استخوان شرمگاهی (پوبیس) است ندارند. به نظر می*رسد این عضله باقی مانده*ای از کیسه در جانوران کیسه دار باشد. ۱۹) استخوان دنبالچه (کوکسیس): مجموعه چند مهره به هم جوش خورده کوچک که درا نتهای ستون مهره ها واقع شده و در پستانداران دیگر وظی??ه ح??ظ تعادل و ارتباط را بر عهده دارد. اما در انسان نقشی را بر عهده ندارد. ۲۰) سینوسهای اطرا?? بینی: به نظر می*رسد در انسانها نخستین این سینوسها سرشار از مخاط بویایی بوده تا به این ترتیب حس بویایی آنها را تقویت کرده و آنها را از خطرات ح??ظ کند. اما نقش انها در انسان امروزی به شکل دهی به صورت، گرم کردن هوای ورودی به ریه ها و سبکتر شدن سر کمک می*کند. التهاب این سینوسها باعث سینوزیت می*شود.
  12. Pani

    نگران هیچی نباش

    ??قط دو چيز وجود داره كه نگرانش باشي: اينكه سالمي يا مريض. اگر سالم هستي، ديگه چيزي نمونده كه نگرانش باشي؛ اما اگه مريضي، ??قط دو چيز وجود داره كه نگرانش باشي: اينكه دست آخر خوب مي شي يا مي ميري. اگه خوب شدي كه ديگه چيزي براي نگراني باقي نمي مونه؛ اما اگه بميري، دو چيز وجود داره كه نگرانش باشي: اينكه به بهشت بري يا به جهنم. اگر به بهشت بري، چيزي براي نگراني وجود نداره؛ ولي اگه به جهنم بري، اون قدر مشغول احوالپرسي با دوستان قديمي مي شي كه وقتي براي نگراني نداري! پس در واقع هيچ وقت هيچ چيز براي نگراني وجود نداره
  13. Pani

    عشق را شما چگونه تفسير مي كنيد؟

    نمیدونم شاید,ولی عشق خیلی قویتره,خیلی چیز هایی که وقتی عاشقیم میتونیم تحمل کنیم ولی اگه ??قط دوست داشتن باشه امکان داره تحمل نکنیم
  14. وصیت نامه ی چارلي چاپلين جرالدین دخترم، از تودورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود. اما تو کجایی؟ درپاریس روی صحنه ی تئاتر پر شکوه شانزه لیزه... این را می دانم و چنان استکه در این سکوت شبانگاهی، آهنگ قدمهایت را می شنوم. شنیده ام نقش تو در ایننمایش پر شکوه، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است. جرالدین، در نقش ستاره باش اما اگر ??ریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطرمستی آور گلهایی که برایت ??رستاده اند تو را ??رصت هوشیاری داد، بنشین ونامه ام را بخوان... من پدر تو هستم. امروز نوبت توست که هنرنمایی کنی و بهاوج ا??تخار برسی. امروز نوبت توست که صدای ک?? زدنهای تماشاگران تو را بهآسمانها ببرد. به آسمانها برو ولی گاهی هم روی زمین بیا و زندگی مردم راتماشا کن. زندگی آنان که با شکم گرسنه، در حالی که پاهایشان از بینوایی میلرزد و هنرنمایی می کند. من خود یکی از ایشان بودم. جرالدین دخترم، تو مرا درست نمی شناسی. در آن شبهای بس دور با تو قصه هابسیار گ??تم اما غصه های خود را هرگز نگ??تم. آن هم داستانی شنیدنی است. داستان آن دلقک گرسنه که در پست ترین صحنه های لندن آواز می خواند و صدقهمی گیرد. این داستان من است. من طعم گرسنگی را چشیده ام. من درد نابسامانیرا کشیده ام. و از اینها بالاتر رنج حقارت آن دلقک دوره گرد که اقیانوسی ازغرور در دلش موج می زند. اما سکه ی صدقه ی آن رهگذر که غرورش را خرد نمیکند رانیز احساس کرده ام. با این همه زنده ام و از زندگان پیش از آن کهبمیرند حر??ی نباید زد. داستان من به کار نمی آید. از تو حر?? بزنم. به دنبالنام تو نام من است. چاپلین، جرالدین دخترم، دنیایی که تو در آن زندگی می کنی دنیای هنرپیشگیو موسیقی است. نیمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تئاتر بیرون می آیی، آنستایشگران ثروتمند را ??راموش کن. ولی حال آن راننده ت***ی را که تو را بهمنزل می رساند بپرس. حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خریدلباس بچه نداشت، مبلغی پنهانی در جیبش بگذار..... به نماینده خود در پاریس دستور داده ام ??قط وجه این نوع خرجهای تو را بیچون و چرا بپردازد. اما برای خرجهای دیگرت، باید برای آن صورت حسابب??رستی..... دخترم جرالدین، گاه و بی گاه با مترو و اتوبوس شهر بگرد. مردم را نگاهکن. زنان بیوه و یتیم را بشناس و دست کم روزی یک بار بگو: *من هم از آنهاهستم.* تو واقعا یکی از آنها هستی. هنر قبل از آنکه دو بال دور پرواز بهانسان بدهد، اغلب دو پای او را می شکند. وقتی به مرحله ای رسیدی که خود رابرتر از تماشاگران خویش بدانی، همان لحظه تئاتر را ترک کن و با ت***ی خودرا به حومه ی پاریس برسان. من آنجا را خوب می شناسم. آنجا بازیگران مانندخویش را خواهی دید که از قرنها پیش زیباتر از تو، چالاکتر از تو و مغرورتراز تو هنرنمایی می کنند. اما در آنجا از نور خیره کننده ی نورا??کن هایتئاتر شانزه لیزه خبری نیست. نورا??کن کولی ها تنها نور ماه است. نگاه کن،آیا بهتر از تو هنرنمایی نمی کنند؟ اعترا?? کن. دخترم... همیشه کسی هست کهبهتر از تو هنرنمایی کند و این را بدان که هرگز در خانواده ی چارلی چاپلینکسی آنقدر گستاخ نبوده که یک کالسکه ران یا یک گدای کنار رود سن یا کولیهنرمند حومه پاریس را ناسزایی بگوید....... دخترم، جرالدین، چکی س??ید برای تو ??رستاده ام که هر چه دلت می خواهدبگیری و خرج کنی. ولی هر وقت خواستی دو ??رانک خرج کنی، با خود بگو سومین??رانک از آن من نیست. این مال یک ??رد ??قیر گمنام می باشد که امشب به یک??رانک احتیاج دارد. جستجو لازم نیست. این نیازمندان گمنام را اگر بخواهیهمه جا خواهی یا??ت. اگر از پول و سکه برای تو حر?? میزنم برای آن است که ازنیروی ??ریب و ا??سوس پول، این ??رزند شیطان، خوب آگاهم....... من زمانی دراز در سیرک زیسته ام و همیشه و هر لحظه برای بندبازان بر رویریسمانی بس نازک و لرزنده نگران بوده ام. اما دخترم این حقیقت را بگویم کهمردم بر روی زمین استوار و گسترده، بیشتر از بندبازان ریسمان نااستوارسقوط می کنند. دخترم، جرالدین، پدرت با تو حر?? میزند. شاید شبی درخشش گرانبهاترینالماس این جهان تو را ??ریب دهد. آن شب است که این الماس، آن ریسماننااستوار زیر پای تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است.... روزی که چهره یزیبای یک اشرا?? زاده ی بی بند و بار تو را ب??ریبد، آن روز است که بندبازیناشی خواهی بود. بندبازان ناشی همیشه سقوط می کنند. از این رو دل به زر و زیور مبند. بزگترین الماس این جهان آ??تاب است کهخوشبختانه بر گردن همه می درخشد.... اما اگر روزی دل به مردی آ??تاب گونهبستی، با او یکدل باش و به راستی او را دوست بدار و معنی این را وظی??ه یخود در قبال این موضوع بدان. به مادرت گ??ته ام که در این خصوص برای تو نامهای بنویسد. او بهتر از من معنی عشق را می داند. او برای تعری?? معنی عشق،که معنی آن یکدلی است شایسته تر از من است...... دخترم، هیچ کس و هیچ چیز را در این جهان نمی توان یا??ت که شایسته آنباشد که دختری ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند..... برهنگی بیماریعصر ماست. به گمان من تن تو باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریانکرده است. دخترم جرالدین، برای تو حر?? بسیار دارم ولی به موقع دیگری می گذارم و با این پیام نامه ام را پایان می بخشم: انسان باش، پاکدل و یکدل؛ زیرا که گرسنه بودن، صدقه گر??تن و در ??قرمردن، هزار بار قابل تحمل تر از پست و بی عاط??ه بودن است. *** وصیت نامه ی وحشی با??قی روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــا??ـــظ جای تلقــیـن به بالای سرم د?? بـــزنیـــد شاهدی رقص کند جمله شما کـــ?? بزنید روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد روی قــبـــرم بنویـسیــد و??ــــادار بر??ـــت آن جگر سوخته خسته از این دار بر??ــــت
  15. Pani

    فوت ....

    پشت ??رمون بودم که یه هو موبایلم زنگ خورد !الو؟...الو...؟ ب??رمایید.... چرا جواب نمیدین...؟ ! ...جواب نمی داد ! ...??قط ??وت می کرد : ... گ??تم ،اگه زشتی یه ??وت کن ! ... اگه خوشگلی دو تا !دو تا ??وت کرد : ....گ??تم ،اگه اهل قرار گذاشتن نیستی یه ??وت کن ! ...اگه هستی دو تا ! بازم دو تا ??وت کرد ،??ردا ناهار، ساعت دوازده، نایب وزرا ،اگه نه یه ??وت ! ...اگه آره دو ??وت ! ...بازم دو تا ??وت کرد """""""""""" """ !??ردا صبح در پوست خودم نمی گنجیدم !...همه ??کر و ذکرم قرار ناهارم بود ،با اشتیاق دوش گر??تم ،بهترین ادوکلنم رو زدم ، ...و شیک ترین لباسمو پوشیدم : ....از خونه که داشتم می ر??تم بیرون زنم صدام کرد عزیزم ناهار می آی خونه؟ ،نه عزیزم !امروز ناهار یه جلسه مهم با هیئت مدیره داریم : ...زنم گ??ت ،اگه می خوای گردنتو بشکنم یه ??وت کن !!!...اگه می خوای پاتو قلم کنم، دوتا
×
×
  • جدید...