رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی

law man

عضو
  • تعداد ارسال ها

    17
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    1

تمامی مطالب نوشته شده توسط law man

  1. law man

    شام آخر

    لئوناردو داوینچی هنگام كشیدن تابلوی شام آخر دچار مشكل بزرگی شد: می‌بایست نیكی را به شكل عیسی و بدی را به شكل یهودا، از یاران مسیح كه هنگام شام تصمیم گر??ت به او خیانت كند، تصویر می‌كرد. كار را نیمه تمام رها كرد تا مدل‌های آرمانیش را پیدا كند. روزی در یك مراسم همسرایی، تصویر كامل مسیح را در چهره یكی از آن جوانان همسرا یا??ت. جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از چهره‌اش اتودها و طرح‌هایی برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریبأ تمام شده بود؛ اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نكرده بود. كاردینال مسئول كلیسا كم كم به او ??شار می‌آورد كه نقاشی دیواری را زودتر تمام كند. نقاش پس از روزها جستجو، جوان شكسته و ژنده‌پوش و مستی را در جوی آبی یا??ت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا كلیسا بیاورند، چون دیگر ??رصتی برای طرح برداشتن نداشت. گدا را كه درست نمی‌??همید چه خبر است، به كلیسا آوردند: دستیاران سرپا نگه‌اش داشتند و در همان وضع، داوینچی از خطوط بی‌تقوایی، گناه و خودپرستی كه به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری كرد. وقتی كارش تمام شد، گدا، كه دیگر مستی كمی از سرش پریده بود، چشم‌هایش را باز كرد و نقاشی پیش رویش را دید و با آمیزه‌ای از شگ??تی و اندوه گ??ت: «من این تابلو را قبلأ دیده‌ام!» داوینچی با تعجب پرسید: «كی؟» - سه سال قبل، پیش از آنكه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی كه در یك گروه همسرایی آواز می‌خواندم، زندگی پر رویایی داشتم و هنرمندی از من دعوت كرد تا مدل نقاشی چهره عیسی شوم !!!!»
  2. روزی تصمیم گر??تم كه دیگر همه چیز را رها كنم. شغلم را دوستانم را، مذهبم را زندگی ام را ! به جنگلی ر??تم تا برای آخرین بار با خدا صحبت كنم. به خدا گ??تم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟ و جواب او مرا شگ??ت زده كرد. او گ??ت : آیادرخت سرخس و بامبو را می بینی؟ پاسخ دادم : بلی. ??رمود : هنگامی كه درخت بامبو و سرخس را آ??ریدم، به خوبی از آنها مراقبت نمودم. به آنها نور و غذای كا??ی دادم. دیر زمانی نپایید كه سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمین را ??را گر??ت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نكردم. در دومین سال سرخسها بیشتر رشد كردند و زیبایی خیره كننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود. من بامبوها را رها نكردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نكردند. اما من باز از آنها قطع امید نكردم. در سال پنجم جوانه كوچكی از بامبو نمایان شد. در مقایسه با سرخس كوچك و كوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارت??اع آن به بیش از 100 ??وت رسید. 5 سال طول كشیده بود تا ریشه های بامبو به اندازه كا??ی قوی شوند. ریشه هایی كه بامبو را قوی می ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را ??راهم می كردند. خداوند در ادامه ??رمود: آیا می دانی در تمامی این سالها كه تو درگیر مبارزه با سختیها و مشكلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحكم می ساختی؟ من در تمامی این مدت تو را رها نكردم همانگونه كه بامبو ها را رها نكردم. هرگز خودت را با دیگران مقایسه نكن و بامبو و سرخس دو گیاه مت??اوتند اما هر دو به زیبایی جنگل كمك می كنند. زمان تو نیز ??را خواهد رسید تو نیز رشد می كنی و قد می كشی! از او پرسیدم : من چقدر قد می كشم. در پاسخ از من پرسید : بامبو چقدر رشد می كند؟ جواب دادم : هر چقدر كه بتواند. گ??ت : تو نیز باید رشد كنی و قد بكشی، هر اندازه كه بتوانی.
  3. ??رعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گ??ت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. ??رعون یک روز از او ??رصت گر??ت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. ??رعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گ??ت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد! بعد خطاب به ??رعون گ??ت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟ پس شیطان عازم ر??تن شد که ??رعون گ??ت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟ شیطان پاسخ داد: زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید.
  4. روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه ??کر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش ??راوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا ر??ت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گ??ت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گ??ت: «احتیاجی به تشکر نیست. ??قط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد
  5. ??اصله دختر تا پیر مرد یک ن??ر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی . پیرمرد از دختر پرسید : - غمگینی؟ - نه . - مطمئنی ؟ - نه . - چرا گریه می کنی ؟ - دوستام منو دوست ندارن . - چرا ؟ - جون قشنگ نیستم . - قبلا اینو به تو گ??تن ؟ - نه . - ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم . - راست می گی ؟ - از ته قلبم آره دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طر?? دوستاش دوید ؛ شاد شاد. چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کی??ش را باز کرد ؛ عصای س??یدش را بیرون آورد و ر??ت
  6. - آيا می دانستيد آمونياک می تواند جذبيت نيکوتين که يک آلکالوئيد مخدرموجود در سيگار است را توسط سلولهای مغز تا ۱۰۰برابر ا??زايش دهد. - آيا ميدانستي که در يك سانتي متر پوست شما دوازده متر عصب و چهار متر رگ و مويرگ وجود دارد - آيا ميدانستي که در تمام وجود شما بيش از يك مشت گچ «كلسيم» وجود دارد - ايا مي دانستيد که هورمون PYY مسئول چاقي است . در تحقيقات مشخص شده است که ميزان اين هورمون در ا??راد چاق يک سوم ا??راد معمولي است و چنانچه اين هورمون به ا??راد چاق تزريق شود اشتهاي انان کاهش مي يابد . - موش دو پای ا??ريقائي ، بي آنکه سرش را برگرداند ، مي تواند پشت سرخود را ببيند اين جانور ، از ميدان ديدی برابر سيصد و شصت درجه برخوردار است - آيا ميدانستيد که زمان بارداري ??يل به 2 سال مي رسد. - آيا ميدانستيد که جنگ جهاني دوم خونين ترين جنگ بوده كه در آن حدودا" پنجاه و شش ميليون ن??ر جان باختند. - ايا ميدانستيد که مساحت سطح کره زمين ۵۱۵ ميليون کيلومتر مربع است .با مقايسه با مساحت وسعت ايران ميتوان نتيجه گر??ت که ايران ۳۲/۰ ٪ از سطح زمين را تشکيل ميدهد. - عجايب ه??تگانه تاريخی: اهرام مصر , باغهای معلق بابل , مجسمه زئوس , معبد ديانا , مجسمه آپولو , آرامگاه ماسولوس , ??انوس درياي اسکندريه آيا ميدانستيد که تقريبا 300 متر مكعب گاز هليم ميتواند يك انسان را از روي زمين بلند كند - آيا ميدانستيد که كرمهاي ابريشم در پنجاه وشش روز هشتاد و شش هزار برابر خود غذا ميخورند - آيا ميدانستيد که تيز پروازترين حيوانات جهان پرندگانياند كه «پرستوك» ناميده ميشوند پرستوك دم خاردار كه در آسيا زندگي ميكند ، قادر است با سرعتي بيش از صد و شصت كيلومتر در ساعت پرواز كند و با بالاترين ميزان سرعت يك قطار سريعالسير رقابت كند - آيا ميدانستيد که كره مريخ با سرعت 240 كيلومتر درساعت به دور خورشيد ميچرخد - آيا ميدانستيد که هرچه از مركز زمين ??اصله بگيريم نيروي جاذبه كمتر مي شود، در نتيجه وزن كاهش مي يابد ، وزن ??ردي که در خط استوا ايستاده از وزن همين شخص در قطب شمال و جنوب كمتر است زيرا در خط استوا زمين بر آمده تر و در قطب هموارتر است اين ت??اوت وزن حدود پنج درصد است - آيا ميدانستيد که ظرو?? پلاستيكي تقريبا پنجاه هزار سال در برابر تجزيه و ??ساد مقاومند - آيا ميدانستيد که رشد كودك در بهار بيشتر است - آيا ميدانستيد که يك چهارم خاك روسيه در سال پوشيده از بر?? است - آيا ميدانستيد حس بوياييه مورچه با حس بوياييه سگ برابري ميكند - با 30 گرم طلا نخی به طول 81 k/m می توان درست کرد - با يک مداد معمولی خطی به طول 58k/m می توان کشيد اسم تمام قاره‌ها با همان حر??ي كه آغاز شده است پايان ميابد شما نميتوانيد با حبس ن??ستان ، خودكشي كنيد محال است كه آرنجتان را بليسيد خوكها به لحاظ ??يزيك بدني ، قادر به ديدن آسمان نيستند هر خال "شاه" در بازي ورق ، نشانه يكي از پادشاهان بزرگ تاريخ است خال گشنيز : اسكندر كبير خال پيك : شاه‌ديويد خال دل : شارلماني...امپراتور ??رانسه بزرگ خال خشت : ژوليوس سزار تنها غذايي كه ??اسد نميشود عسل است قلب انسان ??شاري كا??ي ايجاد ميكند تا به ??اصله 30 ??وتي (تقريباً 8 متر) خون را به خارج از بدن پمپاژ كند و در آخر است??اده از هد??ون در هر ساعت ، باكتريهاي موجود در گوش شما را تا ه??تصد برابر ا??زايش ميدهد
  7. law man

    آیامیدانید

    نظراتون... کو.. .ها
  8. آيا می دانید که طولاني ترين دوران پادشاهي بر اساس مدارك تاريخي متعلق به پادشاه مصر ميباشد كه تقريبا" دو هزار و سيصد سال پيش از ميلاد در زماني كه نوزادي بيش نبود تاج گذاري كرد و سلطنت او نود و چهار سال بطول انجاميد. - يک پارادوکس سقراط گ??ته يوناني ها دروغگو هستند ولي خود سقراط هم يونانيه پس دروغ ميگه که يوناني ها دروغ ميگن پس يونانيها راستگو هستند و سقراط هم که يک يونانيه پس راستگوست پس راست ميگه که يونانيها دروغگو هستند پس...........آخر يونانيها دروغگواند يا راستگو !؟ - ايا می دانید که در حال حاضر بيش از 6 ميليون اختراعات وجود دارد که توماس اديسون با 1093 اختراع رکورد را در دست دارد. - ايا ميدانیدنور ميتواند دور کره ی زمين (خط استوا) را 7.5 بار در 1 ثانيه طی کند. - الكترون معناي يوناني كهربا است كهربا ماده اي است كه در مالش به پارچه پشمي باردار شده و خرده هاي كوچك كاه را جذب مي كنداين ربايش بعلت نيرويي مرموز ات??اق مي ا??تد كه يونانيان آن را الكتريسيته ناميده اند. - يکي از شديدترين نعره ها در بين حيوانات به شير آ??ريقايي تعلق دارد صدای نعره آنها تا سه کيلومتری شنيده ميشود اسب آبي هم جزء حيواناتي ست که داری نعره بلندی ميباشد ، تا آنجا که حيوانات آبي در زير آب نعره آنها رو ميشنوند ولي با همه اين اوصا?? شديدترين نعره ها متعلق به والها مي باشد آنها ميتوانند نعره ای معادل دويست دیسيبل توليد کند برای مقايسه بايستي بگويم که اين نعره از صدای موتور يک جت بيشتر مي باشد. - آيا می دانید که شهر ممنوع واقع در پكن در كشور چين بزرگترين قصر پادشاهي جهان است اين قصر شامل ه??ده قصر و پنج تالار ميباشد. - sos بسياری از مردم ??کر ميکنند که علامت بين المللی کمک (sos) از حرو?? اول عبارت انگليسی(save our souls) يا (save our ship) تشکيل شده است اما چنين نيست sos به اين دليل انتخاب شده که در کد مورس به ياد سپردن اين ترکيب نقطه ها و خطها خيلی اسان است s: . . . o: - - - sos= . . . - - - . . . - اولين شبکه ی تلويزيوني جهان (شبکه انگلستان bbc )در سال ۱۹۲۹ پخش برنامه های ازمايشي را اغاز کرد و در سال ۱۹۳۹ برای اولين بار در جهان اين برنامه ها منظم و دايمي شد - آيا ميدانستي گزنه براي درمان رماتيسم، درد كمر در ناحية دمبالچه، درد لگن خاصره ( درد اعصاب كمر ) و نيز درمان بيماريهاي مثانه، مجاري ادراري و كليه بسيار م??يد است - ايا مي دانستيد ايا ميدانستيد درجه حرارت بالاترين قسمت يك شعله به 1540 درجه ميرسد در حالي كه پايين ترين قسمت ان ??قط 300درجه حرارت دارد - ايا ميدانيد ۶۰٪ از ماهواره های جهان نظامی و ۴۰٪ بقيه غير نظامی است
  9. چی بگم؟!:00020077:
  10. :bored:نظراتو کو ها
  11. آیا میدانید ظلم به داوطلبان کنکور یعنی چی؟؟؟؟؟؟ در کنکور امسال بر خلا?? هر سال۲متن در درس زبان وجود داشت ولی با درایت مسوولان مدت زمان پاسخگویی به سوالات به همان اندازه هر سال بود. آیا منظور از سخت شدن کنکور اینه؟؟؟؟ ۲۵ سوال زبان را باید در۱۸ دقیقه جواب داد و با توجه به اینکه تعداد متن های زبان بیشتر شده به طور قطع مدت زمان پاسخگویی هم باید زیاد میشده. ممکن است مسوولان بگویند زمان برای همه یکسان بوده. پس من پیشنهاد جدیدی برای مسوولان برای سخت کردن کنکور دارم. میتوانند برای سخت کردن سووالات به طور مثال بگویند ۲۵ سوال زبان در۵ دقیقه و دیگر زحمت سخت کردن سوالات را به خود ندهند.!!!!!!!!!!!!!!!!!! آیا با کم کردن زمان پاسخگویی میتوان میزان دانش داوطلبان را سنجید؟؟؟ ظلم بعدی در درس <دینی> است.با نگاهی به سوالات ۵تا ۱۰ سال قبل میشه دید که سوالات دینی دارای گزینه های کوتاه و یک کلمه ای بودند و خواندن گزینه ها وقت زیادی نمی گر??ت ولی در سال های اخیر گزینه ها به ۲ خط هم میرسد ولی باز هم با درایت مسوولان زمان پاسخگویی به سوالات ثابت مانده!!!!!!!!!!!! سوال مربوط به تکواژ در درس ادبیات هم که ??وق العاده بود. خیلی دوست دارم بدونم چند ن??ر به این سوال جواب دادن . این سوال دقیقا به اندازه ۵ سوال وقت می خواست. چون که همیشه ۱ جمله داده میشده و تعداد تکواژهای اون جمله رو می خواستن و ما ??قط باید تعداد تکواژهای یک جمله رو حساب میکردیم ولی امسال یک جمله در سوال داده شده بود و گ??ته بود تعداد تکواژهای این جمله با کدامیک از گزینه ها برابر است و ما باید تعداد تکواژهای ۵ جمله رو حساب میکردیم. یعنی دقیقا وقت ۵ سوال برای یک سوال. ۱=۵ حالا کی می خواد بگه مسوولان ما با درایت نیستن؟؟؟؟
  12. تشکر حسابی وقتمونو گر??تی:saddd:دیگه از ن??س ا??تادم.
  13. law man

    آیا میدانید؟!

    سلام هرچی آیا میدانید دارید.بزارید :51::51:
  14. law man

    2دیواانه

    ??رهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند ??رهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب ??رو ر??ت. هوشنگ ??وراً به داخل استخر پرید و خود را در ک?? استخر به ??رهاد رساند و او را از آب بیرون کشید. وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گر??ت که او را از آسایشگاه مرخص کند. هوشنگ را صدا زد و به او گ??ت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلا??اصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاس??انه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود. هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گ??ت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه... حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟ :;;D:
  15. زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گ??ت: « من شما را نمی شناسم ولی ??کر می کنم گرسنه باشید، ب??رمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گ??ت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه ر??ته.» آنها گ??تند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.» عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعری?? کرد. شوهرش به او گ?? ت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، ب??رمائید داخل.» زن بیرون ر??ت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گ??تند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.» زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گ??ت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گ??ت:« نام او مو??قیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.» زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعری?? کرد. شوهـر گ??ت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخال??ت کرد و گ??ت:« چرا مو??قیت را دعوت نکنیم؟» ??رزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.» مرد و زن هر دو موا??قت کردند. زن بیرون ر??ت و گ??ت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.» عشق بلند شد و ثروت و مو??قیت هم بلند شدند و دنبال او راه ا??تادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟» پیرمردها با هم گ??تند:« اگر شما ثروت یا مو??قیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و مو??قیت هم هست! بله… با عشقه که میتونید هر چیز یکه می خواهید به دست بیاردید .
  16. :00020353: یه شب سه ن??ر برای خوش گذرونی میرن بیرون .... و حسابی مشروب میخورن و مست میکنن ... ??رداش وقتی بیدار میشن توی زندان بودن ... در حالی که هیچی یادشون نمیومده اینو می??همن که به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم شدن .... نوبت?? ن??ر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه , رشته خداشناسی خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .... میدونم که خدا نمیذاره آدم بیگناه مجازات بشه .... کلید برق رو میزنن ... ولی هیچ ات??اقی نمی??ته .... به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن ... ن??ر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم .... به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه ات??اقی نمی??ته ... کلید برق رو میزنن و هیچ ات??اقی نمی??ته ... به بی گناهی اون هم اعتقاد میارن و آزادش میکنن .... ن??ر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه , رشته برق درس خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی ....
×
×
  • جدید...