رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی

batman

عضو
  • تعداد ارسال ها

    287
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    3

تمامی مطالب نوشته شده توسط batman

  1. batman

    یک تست هوش جالب !

    کاملا اشتباه هست !!:cool::cool::cool: بیشتر تلاش کنید ..... ------------------------------------------- بقیه هم نظر شون رو بگن دیگه !
  2. batman

    بهترین سایت های موبایل !

    ببخشید ! غلط املایی بود !! تصحیح شد ! :;-): بازم شرمنده !:saddd:
  3. batman

    نامه ی یک پسر شیطون به خدا !

    نـــــه بـــا بــــا !:cool::cool::cool::cool:
  4. batman

    عجیب ترین وصیتنامه های دنیا !

    چی نوشتید !؟ منظورتون رو ن??همیدم !؟
  5. متن رو بخون و انجام بده ! دیدیش !!:cool: [ATTACH=CONFIG]2247[/ATTACH]
  6. batman

    یک تست هوش جالب !

    «اتوبوس شکل زیر به کدام طر?? حرکت می*کند؟» [ATTACH=CONFIG]2246[/ATTACH] به دقت به شکل نگاه کنید. جواب سوال بالا را می*دانید؟ تنها دو جواب وجود دارد: «چپ» یا «راست» درباره*اش ??کر کنید ...
  7. batman

    داستان های پند اموز !

    از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند. از حر?? های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو ن??ر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوس??ند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تل??ن همگانی بود و هر شب مرد از این تل??ن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تل??نی مرد با پسرش هیچ ??رقی نمی کرد: «گاو و گوس??ند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم...» چند روز بعد پزشک ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گر??ت و درحالی که گریه می کرد گ??ت: « اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حر??ش را قطع کرد و گ??ت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم ر??ت. بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده بود، پرستاران، زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با مو??قیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی شناخت و وقتی همه چیز روبراه شد، بیرون ر??ت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب های گذشته به خانه زنگ نزد. ??قط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی توانست حر?? بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک ***یژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می زد. همان صدای بلند و همان حر?? هایی که تکرار می شد. روزی در راهرو قدم می زدم. وقتی از کنار مرد می گذشتم داشت می گ??ت: «گاو و گوس??ندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می شود و ما برمی گردیم.» نگاهم به او ا??تاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تل??ن همگانی نیست. مرد درحالی که اشاره می کرد ساکت بمانم، حر??ش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گ??ت: «خواهش می کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوس??ندها را قبلا برای هزینه عمل جراحیش ??روخته ام. برای این که نگران آینده مان نشود، وانمود می کنم که دارم با تل??ن حر?? می زنم.» در آن لحظه متوجه شدم که این تل??ن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از ر??تار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو ن??ر را گرم می کرد.:Iran:
  8. batman

    داستان های پند اموز !

    اينم يه داستان خيلي جالب: روزی مرد جوانی نزد شری راما کریشنا ر??ت و گ??ت: میخواهم خدا را همین الآن ببینم!!! کریشنا گ??ت: قبل از آنکه خدا را ببینی باید به رودخانه گنگ بروی و خود را شستشو بدهی... او آن مرد را به کنار رودخانه گنگ برد و گ??ت: بسیار خوب حالا برو توی آب. هنگامی که جوان در آب ??رو ر??ت، کریشنا او را به زیر آب نگه داشت. عکسالعمل ??وری مرد این بود که برای بدست آوردن هوا مبارزه کند. وقتی کریشنا متوجه شد که آن شخص دیگر بیشتر از این نمیتواند در زیر آب بماند به او اجازه داد از آب خارج شود. در حالی که آن مرد جوان در کنار رودخانه بریده بریده ن??س میکشید، کریشنا از او پرسید: وقتی در زیر آب بودی به چه ??کر میکردی؟ آیا به پول، زن، بچه یا اسم و مقام و حر??ه؟!! مرد پاسخ داد: نه به تنها چیزی که ??کر میکردم هوا بود. کریشنا گ??ت: درست است. حالا هر وقت قادر بودی به خدا هم به همان طریق ??کر کنی ??وری او را خواهی دید...
  9. batman

    بهترین سایت های موبایل !

    به نظر من بهترین سایت و به روز ترین و جامع ترین و..... ??قط mobilestan.net هست که سابقه ی چندین ساله هم داره و ادم هایی که بهت مشاوره در مورد یک موضوع میدند ادم های معمولی نیستند بلکه بسیار کار کشته اند ! به نظرم هر کسی تو این سایت عضو نشه ضرر کرده !:Iran:
  10. batman

    بهترین سایت های موبایل !

    من برای اونایی گ??تم که باش اشنا نیستند !:cool:
  11. شما برو تو پوشه ی که بازی رو اونجا ریختی بعد رو ??ایل BmLauncher - Shortcut کلیک کن ! بعد برو تو قسمت setting ! بعد برو تو قسمت controls ! از اونجا میتونی کلید هاش رو عوض کنی !:Iran:
  12. شما یه بار دیگه کرک رو بریزید احتمالا مشکلتون حل میشه !:Iran:
  13. کودکی به مامانش گ??ت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام. بچه پسر خیلی شری بود.همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گ??ت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟ بچه گ??ت، آره. مامانش بهش گ??ت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده. نامه شماره یک سلام خدای عزیز اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی. دوستدار تو بابی ..... بابی کمی ??کر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد. نامه شماره دو سلام خدا اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لط??اً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده. بابی ....... اما بابی یه کمی ??کر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد. نامه شماره سه سلام خدا اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم. بابی ....... بابی کمی ??کر کرد و با خودش گ??ت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پارش کرد. تو ??کر ??رو ر??ت. ر??ت به مامانش گ??ت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گ??ت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش. ....... بابی ر??ت کلیسا. یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش ر??ت و از کلیسا ??رار کرد. ...... بعدش مستقیم ر??ت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت. نامه شماره چهار سلام خدا " مامانت پیش منه. اگه می خواییش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده! "
  14. batman

    داستان های پند اموز !

    شرلوک هولمز کارآگاه معرو?? و معاونش واتسون ر??ته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هولمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گ??ت: نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟ واتسون گ??ت: میلیونها ستاره می بینم. هولمز گ??ت: چه نتیجه میگیری؟ واتسون گ??ت: از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم. از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیریم که زهره در برج مشتری است، پس باید اوایل تابستان باشد. از لحاظ ??یزیکی، نتیجه میگیریم که مریخ در محاذات قطب است، پس ساعت باید حدود سه نیمه شب باشد. شرلوک هولمز قدری ??کر کرد و گ??ت: واتسون تو احمقی بیش نیستی. نتیجه اول و مهمی که باید بگیری اینست که چادر ما را دزدیده اند! بله، در زندگی همه ما بعضی وقتها بهترین و ساده ترین جواب و راه حل کنار دستمونه، ولی این قدر به دور دستها نگاه میکنیم که آن را نمی بینیم.
  15. batman

    داستان های پند اموز !

    روزی لقمان به پسرش گ??ت: امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی. و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی. پسر لقمان گ??ت: ای پدر ما یک خانواده بسیار ??قیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست.
  16. batman

    داستان های پند اموز !

    روزی سقراط ، حکیم معرو?? یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست. علت ناراحتیش را پرسید ،پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذ شت و ر??ت و من از این طرز ر??تار او خیلی رنجیدم." سقراط گ??ت:"چرا رنجیدی؟" مرد با تعجب گ??ت :"خب معلوم است، چنین ر??تاری ناراحت کننده است." سقراط پرسید:"اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین ا??تاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟" مرد گ??ت:"مسلم است که هرگز به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که ر??تارش نادرست است،روانش بیمار نیست؟ اگر کسی ??کر و روانش سالم باشد،هرگز ر??تار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری ??کر و روان نامش "غ??لت" است و باید به جای دلخوری و رنجش ،نسبت به کسی که بدی می کند و غا??ل است،دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
  17. عجیب ترین وصیتنامه های دنیا همه ا??راد با توجه به دارایی های خود و برای اینکه پس از مرگشان اختلا??اتی به وقوع نپیوندد وصیت نامه خود را تنظیم میکنند و اموال و دارایی خود را تقسیم میکنند.اما بعضی مواقع این وصیت نامه ها باعث تعجب همگان میشوند. عده ای هستند که بعد از مرگ خود برای انتقام یا برای مشهور شدن یا به علت نداشتن هیچ وارثی وصیت هایی میکنن که مورد تعجب همگان میشود.در زیر تعدادی از این وصیت های عجیب را میخوانیم: 1-بچه بیشتر بیاری ارث را میبری:چارلز وانس میلر،در سال 1926 درگذشت،او یک وکیل بود اما هیچ وارثی نداشت به همین علت وصیت کرد تا اموالش را ب??روشند و به زنی که بیشترین بچه را به دنیا آورده بدهند.در این رقابت چهار زن با به دنیا اوردن 9 ??رزند به مقدار مساوی از دارایی های میلر برخوردار شدند.او با مرگ خود باعث شد 36 بچه زندگی خوبی داشته باشند. 2- روزی یک شاخه گل: جک بنی یک از کمدین های بزرگ آمریکا،بسیار عاشق همسرش بود.او وصیت کرد بعد از مرگش هر روز یک شاخه گل رز به درب خانه همسرش ببرند.این کار به مدت 9سال انجام شد تا سرانجام او نیز درگذشت. 3-همه چیز مال سگم:الکساندر مک کویین یکی از طراحان خوب لباس،هیچ وارثی نداشت و تنها دوستش سگش بود او تمام دارایی خود را به این سگ بخشید و مقدار زیادی نیز به کمیته های حمایت از حیوانات کمک کرد.
  18. سلام..... یکی از بهترین سایت های موبایل mobilestan.net است که به روز است و تمام انتظاراتی که شما میخواهید یک سایت موبایل داشته باشد را در بر دارد ! در کل یک سایت جامع موبایل هست ....... ! ثبت نام کنید ضرر نداره ! سایت دوم هم مخصوص سیستم عامل اندروید هست ! تو این سایت برنامه , بازی , تم و لانچر و...... به صورت اپدیت و به روز وجود دارد ! نام این سایت androidiha.com است ! این سایت هم سایت خوب و به روزی است ! امیدوارم پستم م??ید واقع بشه ! مو??ق باشید ...... !:Iran:
  19. fifa یا pes !؟ سوال تون رو واضح تر بپرسید !:hd:
  20. منم موا??قم ! منم خودم همیشه سوکر بازی میکردم اما این د??عه fifa 2012 گر??تم واقعا خیلی زیبا تر از 2012 هست ! ( ??قط امسال اینطور شده )! هم هوش مصنوعی بیشتر هست ( ولی گل زدنش تا حدی مثل pes سخت هست )! هم از لحاظ تکنیکی جالب تر هست ! مثل یه بازی واقعی ! ??قط تنها عیبش اینه که گرا??یکش نسبت به pes پایین تر هست ( نه خیلی خیلی زیاد )! در کل من امسال fifia 2012 رو به pes 2012 ترجیح میدم! مو??ق باشید .......!:Iran:
  21. اخه سایتش هم خارجی هست زیاد اعتمادی نیست که اگر بر ??رض محال برنده شدی کالا رو بیاره ایران !:Iran:
  22. دستت درد نکنه رد شد ! خیلی ر??تم جلو بازم مرسی !:Iran:
  23. این لینکی که شما گذاشتید باز نمیکنه !؟ لینک دیگه ای نیست !:Iran:
  24. تو این سایت که راهنمای بازی رو نداره !؟ مطمنید درست لینک دادید !:Iran:
  25. سلام . چه عجب دوباره اومدید . نسبت به نسخه ی قبلیش ( batman1) خیلی بهتر شده . این یکی دیگه لگ هم نداره اما batman 1 خیلی لگ داشت ! از نظر گرا??یک هم تا منظورتون چی باشه ! تقریبا مثل نسخه ی 1 ش هست ولی یه خورده گرا??یکش نسبت به قبل بهتر شده ! کلا به نظر من ارزش یک بار بازی کردن رو داره !:Iran:
×
×
  • جدید...