رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
aminomi

*** خنده های __ یواشکی ***

پست های پیشنهاد شده

سركلاس استاده بهم گ??ت:

ﺷﻤﺎ ???ﻪ ﻧﯿﺸﺖ ﺑﺎﺯﻩ ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺮﻭ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻭ ﭘﺎﮎ ???ﻦ ,

ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻤﯿﺮﻡ ???ﺳﺘﺎﺩ !!!

ﮔﻔﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ؟ ﭼﺮ??? ﻧﻤﯿﺮﯼ ؟ ﻣﯿﮕﻢ ﭘﺎﺷﻮ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻭ ﭘﺎﮎ ???ﻦ

ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﮔﻔﺘﻢ :

ﺩﻭﺱ ﻧﺪ???ﺭﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ???ﻼﺳﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﻮ ???ﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﺒﯿﻨﻦ !!!

ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺯﺩﻥ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ ....

ﺑﻌﺪ ???ﻭﻣﺪ ﺗﻼﻓﯽ ???ﻨﻪ ﺩ???ﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﮔﻔﺖ :

ﺧﻮﺷﮕﻞ ﭘﺴﺮ ???ﺯ ???ﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎ ???ﻪ ﺗﻨﺘﻪ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺵ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ؟؟؟

ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﮔﻔﺘﻢ ???ﺳﺘﺎﺩ ???ﮔﻪ ﻭ???ﺳﻪ ﺷﻮﻫﺮﺗﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮ???ﯾﺪ ﺳﺎﯾﺰﺵ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ !!!

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ???ﻼﺱ ﺗﺮ???ﯿﺪ ???ﺯ ﺧﻨﺪﻩ

ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺣﺎﻻ ﺧﻮﺩﺕ ﺣﺬﻑ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﯾﺎ ﻣﻦ ﺣﺬﻓﺖ ???ﻨﻢ؟؟؟

ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺟﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ???ﺳﻪ ﯾﻪ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ???ﺳﺘﺎﺩ !!!

ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻗﺎﻃﯽ ???ﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﺳﻤﺖ ﻟﯿﺴﺖ ﮔﻔﺖ ???ﺳﻤﺖ ﭼﯿﻪ ﺑﻠﺒﻞ ﺯﺑﻮﻥ؟؟؟

ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ???ﻮﭼﯿﮑﻪ ﺷﻤﺎ ???ﻣﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ ???ﺳﺘﺎﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ???ﺮﺩ

ﮔﻔﺖ :

???ﻣﯿﺪﻩ ﭼﯽ؟؟؟

ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺻﺪ???ﻣﻮ ???ﺸﯿﺪﻡ ﮔﻔﺘﻢ ???ﻣـــﯿــــــــــ

ــــــــــﺪﻩ ﺟـــﻬــﺎﻥ !!!:wink:

کلاس ر??ت رو هوا,

ﻣﺎﮊﯾﮑﺸﻮ ﭘﺮﺕ ???ﺮﺩ ﺟﺎﺧﺎﻟﯽ ﺩ???ﺩﻡ ???ﺯ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ ﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﯾﺪﻡ

ﺩﺭ ???ﻼﺱ ﻭ ﺑﺴﺘﻢ ﻓﺮ???ﺭ ???ﺮﺩﻡ !!!

و هنوزم ن??همیده که من مهمان بودم

امین یادته این جوکو تو اون تاپیکه جکه قبلیت ??رستده بودی!؟خخخخخ خیلی باحاله

 

خیلی باحال و خنده دار بود.ممنون داداشا.اولین بار بود این جوک دیدم.

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

"لط??ا بخونید"20+

 

 

داستان سوء است??اده ی (جنسی )زن 32 ساله ی چینی از یک پسر 14 ساله...

هرکسی که تحملشو نداره نخونه خواهشاً!!!

.

.

.

.

.

.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

指???回???人目指???差???愛???る?????????

早見?????????や???カ?????????鼻高??????谷中???

?????????????????????????????????や???や?????????????????????や

???棚や探?????????以下対???る目指???回

や?????????やマヌら??????花や??????傘話

ت?? تو روزگار. من که اعصابم به هم ریخت !!!!!

ضمناً از دوستانی که مطلبو خوندن بخاطر است??اده از کلماته زشتی مثل 目指 به شدت معذرت میخوام...!

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کا??ری که به انسان تیغ زند بهتر است از آخوندی که به انسان ک*ی*ر زند

 

دکتر شریعتی هنگام خروج از د??تر آیت الله *****

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مامان خسته از سر کار میاد خونه و علی کوچولو میپره جلو میگه: سلام مامان

مامان: سلام پسرم

علی کوچولو: مامان امروز بابا با خاله سهیلا اومدن خونه و ر??تن تو اتاق خواب و درو از روی خودشون ق??ل کردن و....

مامان: خیلی خوب عزیزم هیچی دیگه نمیخواد بگی، امشب سر میز شام وقتی ازت پرسیدم علی جان چه خبر بقیه اش رو جلوی بابا تعری?? کن

سر میز شام پدر با اعتماد به ن??س در کانون گرم خانواده مشغول شام خوردنه که مامان میگه: خوب علی جون بگو بیبنم امروز چه خبر بود؟

علی کوچولو: هیچی من تو خونه بودم که بابا با خاله ....

بابا: بچه اینقدر حر?? نزن شامتو بخور

مامان: چرا میزنی تو پر بچه بذار حر?? بزنه ...بگو پسرم

علی کوچولو: هیچی من تو خونه بودم که بابا با خاله سهیلا اومدن و ر??تن تو اتاق خواب و..

بابا: خ??ه شو دیگه بچه سرمونو بردی شامتو بخور!

مامان: به بچه چیکار داری چرا میترسی حر??شو بزنه....بگو علی جان

علی کوچولو: هیچی من تو خونه بودم که بابا با خاله سهیلا اومدن و ر??تن تو اتاق خواب و در رو از رو خودشون بستن. منم ر??تم از سوراخ در نیگا کردم دیدم که ....

بابا: تو انگار امشب تنت میخاره! برو گمشو بگیر بخواب دیر وقته.

مامان: چیه چرا ترسیدی نمیذاری بچه حر??شو بزنه؟ نترس پسرم، بگو

علی کوچولو: هیچی من تو خونه بودم که بابا با خاله سهیلا اومدن و ر??تن تو اتاق خواب و در رو از رو خودشون بستن. منم ر??تم از سوراخ در نیگا کردم دیدم بابا داره با خاله سهیلا از اون کارایی میکنه که تو همیشه با عمو سعید میکنی lol.gif =))

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مردی جوان در راهروي بيمارستان ايستاده، نگران و مضطرب.

در انتهای کادر در بزرگي ديده مي شود با تابلوی "اتاق عمل".

چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج مي شود.

مرد ن??سش را در سينه حبس مي کند.

دکتر به سمت او مي رود.

مرد با چهره ای آش??ته به او نگاه می کند.

دکتر: واقعاً متاس??م، ما تمام تلاش خودمون رو کرديم تا همسرتون رو نجات بديم.

اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون براي هميشه ??لج شده.

ما ناچار شديم هر دو پا رو قطع کنيم، چشم چپ رو هم تخليه کرديم ...

بايد تا آخر عمر ازش پرستاري کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی

روي تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زيرش رو تميز کنی و باهاش صحبت کنی ...

اون حتی نمی تونه حر?? بزنه، چون حنجره اش آسيب ديده ...

با شنيدن صحبت های دکتر به تدريج بدن مرد شل می شود، به ديوار تکيه می دهد.

سرش گيج می رود و چشمانش سياهی می رود.

با ديدن اين عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.

دکتر:

هه هه ! شوخی کردم ...

زنت همون اولش م??رد :>:> biggrin.gif

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه زن و شوهر براي انجام سكس كردن اسم رمزي گذاشتن

(((( ميخوام تل??ن كنم ))))

شوهره ميگه:

...

پسرم به مامانجون بگو كه ميخوام تل??ن كنم

زنه :

پسرم به بابايي بگو نميشه تل??ن خرابه ٤ تا ٥ روز طول ميكشه درست بشه

شوهره :

به ماماني بگو اگر نذاري تل??ن كنم ميرم بيرون از تل??ن عمومي است??اده ميكنم

زنه :

به بابايي بگو اگر اين اشتباهو بكني منم تو خونه مخابرات باز ميكنم . lol.gif

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

يه روز تو تاكسي يه خانم و يه آخوند و اکبــــــر خودمون عقب نشسته بودن که يه د??عه زنه ميزنه تو گوش آخونده .

اکبر هم تا ميتونسته آخوندرو ميزنه .

مردم جمع ميشن به زنه ميگن چرا زديش

ميگه خودشو ميماليد به من .

به اکبــــــر ميگن تو چرا زديش ؟

ميگه :

خانم زدش منم ??كر كردم رژيم عوض شده lol.gif =)) lol.gif =)) lol.gif

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پشت نویسی کارت عروسی اکبـر :

حاج حسنعلی و خانواده محترم ، بجز پسر وسطی کرمعلی پدرسگ کثا??ت بی پدرمادر ...

خاک تو سرتون با اون بچه تربیت کردنتون ، اصلا نمیخواه بیاید fool.giflol.gif =))

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دیروز تولد دوست دخترم بود ر??تم تا واسش دستکش بخرم

??روشندش خانوم بود گ??ت چه سایزی میخواستین

گ??تم نمیدونم والا،!

دستشو گذاشت رو میز گ??ت اندازه دست من هست؟

منم دستمو گذاشتم رو دستش گ??تم آره همینه.

??روشنده با کلی عشوه و ناز گ??ت چیز دیگه لازم ندارین؟؟؟

خواستم یه شورتم بگیرم دیگه وجدانم نذاشت. ROFL.gif

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

??رق چت کردن پسرا با دخترا ...

تو خارج :

boy:hi

Girl:hi

boy:how are you?

... Girl:im fine and you

boy:im good too

Girl:so nice

boy:where are you from and how oldare you?

...Girl:england­ 22 years old

boy:ok nice to meet you

Girl:me too honey

---------------­ --------

حالا تو ایران :

boy:hi

boy:hiiiii

boy:slm kardamaaa

boy:alooooooooo­ o

boy:in shomarame man asheghet shodam bavar kon ba baghie fargh daram

Girl:han?chi migi to?

Boy:ba man dust sho

Girl :na

Boy:ay mordeshur khodeto ghiafato fek kardi ki hasti me3 afghania mimuni

Girl:khafe sho

Boy:bo0o0o0o0gh

Boy:bo0o0gh

Boy:bo0o0o0o0gh biggrin.gif

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پسته دست دوم هم داريم٠

مال يه پيرزن بوده كه دندون نداشته ??قط نمكش رو ميك ميزده

کی??یتش هم خوبه...

مهم محتویاتشه که شاید ??قط یکم مرطوب باشه (به خاطر آب و هوا)

:))))))))

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آخونده توی اتوبوس کنار راننده تمرگیده بوده که شوخیش گل میکنه و میگه : شما راننده ها که همش تو جاده هستید ، از کجا میدونید که بچه هاتون از خودتونن ؟

.

رانندۀ زبل هم که دست ملا رو خونده بوده با خونسردی میگه :

2 سال صبر میکنیم حاج آقا ؛ اگه شبیه خودمون شد که هیچ وگرنه می??رستیمش حوزه علمیه!!!

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من یه پیشنهاد برای مسئولین دارم :

وی پی ان رو قطع کردن ، ساکس اومد ، ساکس رو بستن ، پورت 443 باز موند ، 443 رو بستن ، l2tp و pptp و ipsec هست ، همه ی اینا بسته بشه ، سای??ون هست ، سای??ون نباشه ت??ر هست ، ت??ر نباشه ، هات اسپات هست ، هات اسپات نباشه ??ری گیت هست ، ??ری گیت نباشه ، opendoor هست , opendoor نباشه ultra هست , ultra نباشه PM9 هست و .......

*****ینگ جواب نمیده ، برق?? مملکت رو قطع کنید خلاص ، دیگه ملت نتونن کامپیوترها رو روشن کنن اصن :|

برق رو هم قطع كنيد ميريم موتور برق مياريم :|

در کل بگم ریدییییییییییییی عمو *****چی,ما به این راحتی عقب نمیکشیم fool.gif biggrin.gif :

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رومانتیک ترين لب وبزرگترين سينه كدومه؟

رومانتیک ترين لب لب درياست،بزرگترين سينه هم سينه قبرستونه !

برو ازخدابترس

??كركردي ماازاوناشيم!

 

__________________________

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یک وکیل برای د??اع از مردی که متهم به سرقت بود د??اعیه جالبی را صادر کرد :

موکل من ??قط دست خودرا داخل پنجره ی خانه ای کرده و چند اشیا بی اهمیت را برداشته است .واقعا این عدالت نیست دست او که خود او نیست پس چرا برای مجازات یک عضو بدن همه ی عضو بدن باید مجازات شود !!!!!

قاضی که بسیار مجرب و کارکشته بود در جواب این وکیل میگوید :

بیان خوب و درستی است . من هم باشما موا??قم پس من دست او را به یک سال زندان محکوم میکنم حال خود او میخواهد با دستش باشد یا بدون دستش !!!!

در ان لحظه متهم دست مصنوعی خود را روی میز گذاشت و ر??ت !!!!

در ان لحظه قاضی داد زد:

ای تو روووووحت:244728hqjqgvc51h:

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ﺩﺧﺘﺮ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺯﺷﺖ ﺗﺮ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﺗﺮ .

.

ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ???ﯾﺮ???ﻧﯽ ﻫﻢ ???ﻪ خداییش همشــــــوون مهربونن :)))))

-------------------------------------------

پسرا موج مکزیکی رو بگيريد داره مياد!!!! :))

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه زن زشت ، وحشتناک ، بداخلاق، بد دهن ،عصبی با دو تا بچه اش که دارن با هم دادو بیداد می کنن وارد مغازه ای میشه. یکی از ??روشنده ها که مرد جوان مودبیه اینگونه به زن خوش آمد می گه:صبحتون بخیر خانوم.چه بچه های زیبای دوست داشتنیای دارید. دوقلو هستن؟زن با انزجار به ??روشنده نگاه می کنه و با طعنه جواب می ده:دو قلو؟ یکیشون 7 سالشه اون یکی 9 سالشه.دوقلو؟چه جوری ممکنه دوقلو باشن؟ تو احمقییا کوری؟??روشنده جواب می ده:نه خانوم، من نه احمقم نه کورم.??قطنمی تونم باور کنم که یکی دو بار شما رو کرده ..!!

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

???ﻭﻥ ﭼﻴﻪ ﺩﻭ ﺣﺮﻓﻴﻪ، ﻛﺮﺩﻧﻴﻪ ﺣﺮﻑ ﺩومش هم «ﺱ»؟

.

 

.

.

 

ﺣﺲ !

 

???ﻭﻥ ﭼﻴﻪ ﺩﻭ ﺣﺮﻓﻴﻪ ﺗﻮ ﺷﺮﺕ ﺯﻧﺎﻥ، ﺣﺮﻑ ???ﻭﻟﺶ هم «ک»؟

.

.

.

 

ﻛﺶ!

 

???ﻭﻥ ﭼﻴﻪ ﺳﻪ ﺣﺮﻓﻴﻪ ﺣﺮﻑ ﺳﻮﻣﺶ «ﺭ» ﻫﻤﻪ ﻫﻢ ﺩﺭ???ﺯشو ﺩﻭﺳﺖ ﺩ???ﺭﻥ؟

.

.

 

.

ﻋﻤﺮ!

 

???ﻭﻥ ﭼﻴﻪ ﺗﺎ ﺭ???ﺳﺘﺶ نکنی ﻭ ﺧﻴﺴﺶ نکنی ﺗﻮ ﺳﻮﺭ???ﺥ ﻧﻤﻴﺮﻩ؟

.

.

.

 

ﻧﺦ ﻭ ﺳﻮﺯﻥ!

 

خانوادت خبر دارن انقد ??کرت منحر?? یا اطلاع بدم بهشون??????

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

روایتی در باب خلقت زنان:

خداوند موجودی قوی خلق کرد و نام او را مرد گذاشت...

از او پرسید: آیا راضی هستی...؟؟!

مرد گ??ت: نه...

... ... خداوند پرسید: چه می خواهی؟!...

... ... ... گ??ت:

آینه ای می خوام که در آن بزرگی خود را ببینم... تکیه گاهی می خوام که در هنگام خستگی و آزردگی بر آن تکیه زنم و آرامش پیدا کنم... کسی که همدم لحظات تنهایی ام باشد... نقابی می خوام که در هنگام ضرورت پشت آن مخ??ی شوم... کسی که زیبایی اش چشمم را نوازش دهد... اندیشه ای می خوام که در آن غوطه ور گردم... و چراغی که با آن هدایت و راهنمایی شوم و...

 

و اینجا بود که خداوند گ??ت این خیلی حر?? میزنه

یه موجودی بسازم آدمش كنه...

 

و خداوند زن را آ??رید (happy

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...