mahdiyeh71 1 ارسال شده در مرداد 90 دانلود کتاب های داستان تاریخی سمک عیار نقل قول: [TABLE] [TR] [TD=class: alt2] سمک گ??ت در این دو سه شب کسی به اینجا آمد یا نه ؟ و دیگر اینکه مهران وزیر کجا خ??ته است نگهبان گ??ت هیچ کس را ندیدم ، اما مهران وزیر آنجا خ??ته است ، زیر ان روشنایی ! سمک دست و پای نگهبان را بست و به طر?? روشنایی ر??ت . نزدیک مهران که رسید . دید مهران بر تختی خوابیده و خادمی پای او را گر??ته و می مالد . سمک پیش خادم ر??ت و بر پهلوی او زد ، خادم چشم باز کرد ، سمک اشاره کرد که بیا – خادم پنداشت یکی از نگهبان هاست و با او کاری دارد . در پس دیواری سمک گلوی خادم را گر??ت و ??شرد . خادم گ??ت مگر چه کرده ام که می خواهی مرا بکشی سمک گ??ت منم سمک عیار خادم چون نام سمک را شنید ، خوشحال شد و گ??ت ای پهلوان ، مدتهاست که من با تو کار دارم . من دوست لالا صالح هستم و می دانم که او پیش مه پری بود و تو از او خبر داری . شنیده ام که کانون او را کشته است و از تو می خواخم مرا به جای او پیش مه پری ببری سمک گ??ت نام تو چیست ؟ ....... [/TD] [/TR] [/TABLE] سمک عیار 1 ??رامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی حجم:11.8 mb HTML کد: aryabooks.com سمک عیار 1 ??رامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی حجم:8 mb HTML کد: aryabooks.com به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر