رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
ماهان کیانی

کشورداری داریوش بزرگ

پست های پیشنهاد شده

مقدمهپیش از آنکه بموضوع اصلی یعنی ((کشورداری داریوش بزرگ)) بپردازیم – باید خاطر خوانندگان محترم را باین نکته مهم متوجه نمایم که از مدارک و آثار آنچه راجع بدوران هخامنشی در دست ماست بیشتر بقلم بیگانگان نوشته شده و طبیعی است که این نویسندگان در آثار و نوشته*های خود خالی از عرض نمانده*اند . از طر?? دیگر مرزوبوم ایران ، این کشور کهن سال ما آسیب و صدمه ??راوان دیده است . روزهای سهمگین ??راوان ، از قبیل تاخت و تاز اسکندر گجستک ، دست یا??تن تازیان و حمله مغول و تاخت و تاز اقوام دیگر بر ایران گذشته است و هیچ چیز از روزگاران باستان ، آن چنان که باید ، بر جای نمانده است و یا اینکه رنگ و روی دیگر بخود گر??ته است . اما خوشبختانه در مدت نیم قرن اخیر و با کوشش باستانشناسان ، گاه و بیگاه در میان ویرانه*ها ، اسناد و آثاری از روزگاران سرا??رازی و عظمت ایران بدست میآید چنانکه با خوانده شدن کتیبه*های هخامنشی بسیاری از نکات تاریک تاریخ ایران هخامنشی روشن شده و آنچه که تا چند ده سال پیش جزو ا??سانه و باور نکردنی بوده بصورت حقیقت و واقع درآمده است . با عرض معذرت و ذکر مقدمه که شاید طولانی هم شد اکنون بموضوع اصلی می*پردازم .تولد و کودکی داریوشدر زمانی که کورش*بزرگ دولت جهانی خود را بنیانگذاری مینمود و هر روز بر قلمرو ??رمانروائی خو یش می*ا??زود – یعنی در سال ۵۵۰ ق . م – در خانة ویشتاسب پسر آرشام از بستگان خاندان هخامنشی ، ??رزندی از مادر بزاد که او را داریوش نام نهادند . داریوش در کتیبة بیستون نسبت نامة خود را اینطور شرح میدهد : (( منم داریوش ،شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه سرزمین پارس ، شاه کشورها پورویشتاسب – نوه آرشام هخامنشی )) داریوش شاه گوید : ((پدر من ویشتاسب ، پدر ویشتاسب آرشام ، پدر آرشام آریارمنا – پدر آریارمنا چپش پش – پدر چپش**پش هخامنشی بود )) . هنوز داریوش خرد ساله بود که مادر ودایگان خود را در پارس ترک گ??ت و بدر دار کورش ر??ت . در دربار شاهی بامنسوبین و عموزادگان خود را که از خاندان مستقیم پادشاهی بودند و هم چنین با نجیب*زادگان و بزرگ*زادگان ایرانی آشنا شد و در میان آنها و با آنها دوره کودکی و آغاز جوانی را گذرانید . با همان بزرگ*زادگان کمان*داری و نیزه*داری بیاموخت . در انواع ورزش*ها داریوش بزودی از هم سالان خود پیشی گر??ت . بموازات تعلیمات سربازی ، بجوانان ??رهنگ و دانش و تعلیمات مذهبی نیز میآموختند . در هنگام ??را گر??تن دانش و ??رهنگ و سایر ورزش*های لازم داریوش از خود نشان داد که دارای قدرت ??کری و روشن*بینی عجیبی است . بواسطة همین استعداد در همان دوران ، رهبری جوانان دربار بعهده داریوش سپرده شد . داریوش در روزگار جوانی با سایر بزرگزادگان دربار کوروش بار آمد و آنچه در طی سالهای جوانی و روزگار کودکی ??را گر??ته بود میتوان اینطور خلاصه نمود ، قدرت ، دلیری ، و??ا ، صمیمیت ،دشمنی با دروغ ، ر??اقت و و??اداری با رهبران آینده ملت و نیز شر?? و ا??تخار نژادی که او را با سایر بزرگزادگان کشور بهم پیوسته بود .شروع خدمت دولتی و پایان تعلیم و تربیتهنگامیکه کوروش کبیر عازم آخرین لشکرکشی خود بر ضد پاساژتها (ماساگت*ها ) بود ، تربیت درباری داریوش نیز تقریبا پایان یا??ته بود و دیگر چیزی نمانده بود وارد خدمت دولتی شود ،در آن هنگام داریوش پا بسن بیست سالگی میگذاشت و مانند سایر نجیب*زادگان می بایست وارد در خدمت لشکری و سیاسی شود . بدین ترتیب داریوش مشاغل لشکری و سیاسی خود را با تاجگذاری کمبوجیه آغاز کرد . اینک دیگر داریوش در ردی?? مردان بشمار است و از لحاظ ساختمان جسمی و روحی بهترین نمونه و نماینده آزاده سوار ایرانی است . برتری داریوش در هنگام تعلیم و تربیت از همگنان خود و هم*چنین اصل و نسب بلند او امکان پیشر??ت*های زیاد ، در دولت کمبوجیه بوی داد . وقتی کمبوجیه بمصر میر??ت داریوش نزه*دار شاه یعنی ((آجودان مخصوص )) پادشاه بود در مصر داریوش تازگی ها را بدقت تمام میدید و بخاطر میسپرد .چه پیش از پادشاه ، خود روشن بین و مو*شکا??ت بود .اندیشه و توجه داریوش نسبت بسرنوشت دولت کروش کبیر روزبروز بیشتر می*شد آنچه داریوش در مصر می*اندیشید نمی*توانست در تطور و تکامل و پیشر??ت امور دولت کمبوجیه مؤثر باشد زیرا جوانی و مقام داریوش باو اجازه نمیداد که در شخص پادشاه یعنی کمبوجیه زیاد مؤثر و متن??ذ باشد . ازطر??ی کمبوجیه بحر?? بزرگان و مشاورین زیاد توجهی نداشت . دریوش سرنوشت دولت هخامنشی را میدید که یکجا می*انجامد ،اما نمی*توانست در آن تغیری بدهد . هنگام مراجعت کمبوجیه از مصر ،داریوش نیز بجانب ایران رهسپار گردید ودر مرگ کمبوجیه حضور داشت . پس از مرگ کمبوجیه در میان آزاده سواران و سپاه ایرانپراکندگی و بی*نظمی بوجود آمد . داریوش توانست بزودی نابسامانی را سر و سامانی دهد .برتخت نشستن داریوش بزرگبا از میان*بردن بردیای دروغی ، تخت شاهی بار دیگر بخاندان هخامنشی برگشت یاران داریوش اورا بر تخت کوروش نشاندند . آرشام و ویشتاسب هر دو بن??ع نوه و پسر خود داریوش از حقوق سلطنت چشم پوشیدند و او را ??رمانروای خود شناختند . پیداست که سایر بزرگان با بسلطنت رسیدن داریوش مت??ق بودند ، زیرا او برتری خود را قبلا ثابت کرده بود . وانگهی کسی میبایست بر او رنگ پادشاهی تکیه زند که از خاندان شاهی باشد و داریوش بود . خودش در کتیبه بیستون می*گوید : ((داریوش شاه گوید : هشت تن از خاندان من پیش از این شاه بوده*اند و من نهمین هستم . ما پشت در پشت شاه بوده*ایم )) . بدین ترتیب در پاسارگاد،در پارس و بر سر آرامگاه کوروش بزرگ ، تاج سلطنت ایران بزرگ را بر سرنهاد و در جامع شهریاری ایران خود را در برابر پیکر کوروش متبرک ساخت و از غذای ساده دیرین پارسی*ها چشید تا پیوستگی ملی را نسبت بقم خود به نحو بارزی نشان داده باشد . بدین گونه و در سال ۵۲۲ ق . م . داریوش شاهنشاه ایران بزرگ شد .درهمان اوقاتی که داریوش بزرگ پس از برگزاری مراسم تاجگذاری خود رهسپار پایتخت دولت هخامنشی – هگمتانه– می*شد ، در خوزستان و بابل شورشهائی بر خواسته بود و اهالی بسیاری از کشورهای تابعه با رسیدن خبر مرگ گئومات موقع ??رصت را برای بدست آوردن آزادی غنیمت شمردند و در صدد بدست آوردن آزادی و تجدید دولت قدیم خود برآمدند . در اثنای این احوال داریوش شخصا ??رماندهی سپاه را برای خوابانیدن شورش و سرکوبی یاغیان بعهده گر??ت و نظم و آرامش و امنیتی خاص بکشورهای تابعه برگردانید . سرکوبی یاغیان و برگردانیدن نظم و آرامش مجدد در مملکت یکسال بطول انجامید . این کار بین سالهای ۵۲۱ – ۵۲۰ ق . م . بود . بقیه دوران ??رمانروائی داریوش بزرگ برای برقراری تشکیلات جدید بشاهنشاهی ایران صر?? شدکه بطور اختصار بعرض خواهد رسید .سازمان کشوری ودارائیچنانکه گذشت داریوش بزرگ پس از برگردانیدن نظم و آرامش در کشور و پس از وحدت کامل کشور و پس از وحدت کامل کشور ، ممالک تابعه را باملاحظات سیاسی و ملی و موقعیت جغرا??یائی به سی بخش قسمت کرد و از میان سرداران و بزرگان ایران ، مردان کاردان و شایسته*یی را ب??رمان??رمائی هر بخش بر میگماشت اینگونه ??رمانروایان را ((خشتن پاون )) یا شهربان میگ??تند . پدر داریوش بزرگ ، ویشتاسب هخامنشی ، خود یکی از آن شهربانان و ??رمانروای سرزمین پارت (خراسان ) بود . برای آنکه شهربانان از حدود اختیارات خود بیشی نجویند و به ستمکاری و آزار مردم نپردازند ، با هر کدام از آنها ماموری ??رستاده میشد که در ظاهر دبیر مخصوص شهربان بود ،ولی در معنی کارهای او را بازرسی میکرد و اخبار وقایع حوزه ??رمان??رمائی شهربان را بمرکز گزارش میداد . این مقام حتی در ایران پس از اسلام هم برجای بود داریوش در هر سال دوبار دوتن را از پایتخت برای بازرسی بهریک از شهرها می*??رستاد که این دو ن??ر بنام چشم و گوش شاه شناخته شده بودند .روش پرداخت مالیاتپیش از داریوش بزرگ پرداخت مالیات در ایران روش درستی نداشت و ملت های تابعه هر سال هدایائی بدر بار شاهنشاه ایران می??ر ستادند . اما داریوش برای هر یک از ملت*ها با ملاحظات ثروت و وسعت مملکت مالیات بوجه نقد معین کرد . او آنقدر نسبت به پرداخت مالیات تخ??ی?? قائل شده بود که در این باره پلو تارک مینویسد : (( داریوش چون مقدار مالیات هر شهر را معین میکرد ، در پی تحقیق بر می*آمد که آیا مردم می*توانند این مبلغ معین شده را بپردازندیا خیر؟چون از هر کجا پاسخ موا??ق میرسید ، باز هم پادشاه دستور میداد مالیات تعیین شده را نص?? کنند – چون سبب را پرسیدند – پادشاه جواب داد که شهربانان هم برای مصار?? خود چیزی از مردم خواهند گر??ت و باید از مالیات اخذ شده کاسته شود تا بر مردم تحمیلی نشده باشد )) .پست وچاپاردر هر ایالتی ، ساتراپ*ها ، مالیات را را جمع*آوری میکردند و سربازان پیاده و سوار را نگهداری مینودند ، تشکیلات وسیعی برای این عمل لازم بود . مرکز این تشکیلات شهر شوش بود که تقریبا در قلب کشور قرار داشت . از شوش بتمام کشورهای تابعه دستور صادر می شد واز تمام نقاتط اطلاعت به شوش میرسد . برای این که شاهنشاه بتواند باتمام ادارات وممالک تابعه بسهولت رابطه داشته باشد واطلاعات را زود دریا??ت نماید ، پیکهای سریعی ایجاد کرده بود که مورد تحسین یونانیها واقع شد . در نقاط معینی ، درتمام جادهای بزرگ وسایل بخصوصی ??راهم کرده بودند تا پیک شاهنشاهی یا چاپار بتواند بدون توق?? بمقصد برسد . پیکها از میان اشخاص محترم برگزیده میشدند ، چنانکه در تاریخ آمده است که داریوش سوم پیش از رسیدن بپادشاهی چندی چاپار مخصوص بود .در حقیقت هخامنشیها مخترع پست و چاپار بودند .این طریقه را ابتدا مصریها و بعد رومیها از ایران اقتباس کردند – سپس در تمام مغرب زمین در طول قرنهای متمادی معمول گردید .ایجاد راههابرای اینکه اخبار کشور زودتر بمرکز برسد و هم چنین روابط بازرگانی و اداری و سیاسی و لشکری میان مراکز و نواحی دوردست باقی بماند ، داریوش به ساختن راههای مختل?? پرداخت . از آن جمله راه شاهی بود که از تمام کشورهای تابعه میگذشت . هرودوت مینویسد که طول این راه ۲۹۰۰ کیلومتر بوده و تمام وسایل آسایش و راحتی در طول راه برای مسا??ران آماده بوده است و حتی مینویسد که در هر چهار ??رسنگ مهمانخانه*أی ساخته شده بود و همه جا خوراک و اسب و لوازم سحر مهیا بوده و این راه دراز را با وسایل آن زمان کاروانها در یکصد و یازده روز و مسا??ران پیاده ، در مدت نود روز میپیمودند . داریوش بساختن راههای دریائی نیز همت گماشت چنانکه برای متصل کردن دریای مدیترانه به دریای احمر دستور بح??ر کانال سوئز داد و این واقعه بر روی کتیبه بدست آمده و چنین نوشته شده است : ((منم داریوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، پادشاه کشورهائی که مسکن همه نژادهاست ، شاه این سرزمین بزرگ ، تا کشورهای دوردست ، پسر ویشتاسب هخامنشی ، داریوش شاه گوید : من پارسی*ام ، از مصر را گر??تم ، امر کردم این کانال را بکنند ، این کانال کنده شده چنانکه ??رمان دادم ، کشتی*ها روانه شدند ، چنانکه اراده من بود )) یک مورخ اروپائی در این خصوص میگوید : ((واقعا باید نظر بلند استقامت داریوش را در اجرای منویاتش تقدیر کرد ))دادگستریداریوش بر همه دادرسان کشور خویش سمت ریاست داشت و احکام نهائی از جانب شخص شاهنشاه صادر میشد . مجازات نسبت به گناه مجرم تغییر میکرد و شاهنشاه هخامنشی در برابر هیچ گناهی و در هیچگونه مجازاتی برای د??عه اول حکم اعداد گناهکاری را صادر نمیکرد . چنانکه وقتی یکی از گناهکاران که سمت دولتی نیز داشت در دادگاهی محکوم باعداد شده بود ولی شاهنشاه حکم نهائی را لغو کرد و دستور داد از کشتن او صر??نظر شود و گ??ت این شخص پیش از این خدماتی هم انجام داده است . شاهنشاه ایران از گر??تن رشوه (پارک) سخت بیزار بود ، چنانکه کمبوجیه نیز از این کار بسیار ن??رت داشت و داستان قاضی که رشوه گر??ته بود و کمبوجیه امر کرد پوستش را کنده و بر روی تخت دادرسی انداختند و پسر همان قاضی را بر تخت نشاندند مشهور است کمبوجیه به پسر قاضی که جانشین پدر شده بود خطاب کرد و گ??ت : هر گاه میخواهی بیداد کنی و از مردم رشوه بستانی بر پوست پدرت نگاه کن و عاقبت شوم این کار زشت را در نظر گیرید . در خصوص دادگستری و رعایت کامل حقوق ضعی?? و قوی و پاداش نیکوکاران و کی??ر بدکاران ، شاهنشاه داریوش خود چنین گوید (نه من و نه دودمانم درغگو و بی انصا?? و بد قول نبودیم ، من برابر حق و عدالت ر??تار کردم نه ناتوان و نه توانا را نیازردم ، نیکوکار را نیک نواختم و بدکار را سخت کی??ر دادم ) داریوش نخستین شاهنشاهی است که یک قانون کامل مدنی تدوین کرد و برای ملتهای تابعه به تناسب احوال و اوضاع کشور وضع نمود . معتقدات مذهبی کشورهای تابعه را با دیده احترام مینگریست ، چنانکه داستان ر??تن او به معابد مصریها و جایزه*أی که برای یا??تن (گاو آپیس ) تعیین نمود در تاریخ مشهور است .سازمان لشکریدر زمان داریوش بزرگ سازمان لشکری نیز به صورت بهتر و آبرومندی در آمد و به آن نظم و ترتیب صحیح داده شد . دسته*های سپاهی از ده هزار سرباز زبده و اصیل ایرانی درست کرد که از عهده آنها هیچوقت کاسته نمیشد و آنان را سپاه جویدان میگ??تند این سپاه همیشه آماده به خدمت بود و ا??راد آن همگی جنگ آزموده و دلیر و در تیراندازی و سواری سرآمد دیگران بودند . همچنین در پایتخت هر یک از کشورهای تابع پادگانهایی برای ح??ظ امنیت گذاشته بود .بازرگانی و کشاورزیبا ساختن راهها ، در زمان شاهنشاهی داریوش بزرگ ، بازرگانی نیز تغییر ??وق*العاده*أی کرد هر شهربان و یا ساتراپی که هر شهر را آبادتر نگهداری مینمود ، داریوش بر وسعت ??رمانروایی او میا??زود . و به عکس اگر مشاهده مینمود که استانی کم جمعیت و بیحاصل است معلوم میشد که این وضع از ستمکاری و سهل انگاری شهربان پدید آمده است و معلوم است که آن شهربان را به سختی مجازات میکرد یکی از کارهای شایان توجه شاهان ایران که در امر تجارت بسیار موثر بود ، روج سکه است . پیش از داریوش بزرگ در ایران باستان معامله با جنس انجام میگر??ت حتی حق*الزحمه پزشکان نیز با جنس پرداخت میشد . داریوش برای آنکه کار معامله و داد و ستد تسهیل تر کرده باشد با اهمیت مسکوک پی برده بود و دستور داد از طلا و نقره سکه*هایی ساختند و پول را در کشورهای تابعه رواج داد . تنها پیش از داریوش بزرگ لیدیها بودند که به اهمیت مسکوک واق?? بودند و در حدود قرن ه??تم پیش از میلاد سکه زده بودند اما سکه آنها در تمام ممالک رایج نبود .دانش و ??رهنگگرچه از ادبیات و علوم روزگار داریوش بزرگ اثر گویایی نمانده است ، اما همین مقدار کتیبه*ها و قرائنی که در دست است میرساند که داریوش به ??رهنگ و دانش و هنر توجهی خاص داشته است . چنانکه برروی مجسمه یکی از حکمرانان دست نشانده داریوش بزرگ این طور خوانده میشود : (پادشاه مصر و دیگر کشورها داریوش بزرگ ، به من امر کرد که به مصر روم مقصود این بود که معابد مصر که ویران شده بود بسازم … به مؤسسات کتاب بدهم …… و جوانان را برای تعلیم و تربیت به اشخاص کار آزموده سپردند و برای آنان چیزهای م??ید و آلات و ادوات موا??ق کتابهای ایشان ??راهم ساختند . چنین بود اقدام اعلی حضرت چو او ??ایده علم پزشکی میدانست که میخواست جان بیماران را از بیماریها رهایی بخشد ) . پرواضح است شاهنشاهی که برای کشور تحت الحمایه چنین او امری صادر ??رماید بی شک برای کشور خودش بیشتر و بهتر کرده است در زمان داریوش علمای یونانی در خدمت شاهنشاه ایران در شوش به سر میبردند یکی از این دانشمندان سیکیل*** Skylax جغرا??یدان معرو?? بوده که در تاریخ ۵۱۹ قمری میلادی داریوش او را معمور کرد تا جریان س??لای رود سند را با کشتی بپیماید . حضور اطبای خارجی چه در زمان داریوش بزرگ و چه بعد از ان در دربار پادشاهان هخامنشی برای ما مسلم است . اولین و معرو??ترین آنها جراح قابلی از اهل کروتون دموسدس نام دارد که بدربار داریوش دعوت شد . در آن هنگام اطبای رسمی داریوش مصری بودند و چون روزی یکی از او سخنهای شاهنشاه ایران در ر??تگی پیدا کرد و اطبای مصری از معالجه عاجز ماندند مورد غضب قرار گر??تند در این هنگام دموسدس که در دربار بود بآسانی پادشاه را معالجه کرد ، از آن پس داریوش آنی او را از خود جدا نکرد . هر چند او اندیشه*أی جز بازگشت بوطن نداشت و حتی مو??قیتش در معالجه شاهنشاه سبب اسارت بی سرانجام او گردید ، ولی مو??قیت دیگری آنرا او را بوطن بازگردانید . بدین شرح که روزی ملکه اتوسا بمرض سختی دچار شد و طبیب یونانی او را معالجه نمود و در مقابل از او تقاضا کرد که از شاهنشاه خواهش کند تا اجازه دهد بکشور خود برگردد . داریوش این تقاضا را پذیر??ت و دموسدس در ضمن مسا??رت همراهانش را اغ??ال کرد و خود را به کروتن رسانیده و علم طب را در آن شهر رواج داد . این اطلاعات را طبیب دیگر یونانی کتزیاس Ctesiasکه در دربار هخامنشی طبابت میکرد برای ما نقل کرده و کتابی که وی راجع به اوضاع ایران نوشته بسیار قابل توجه بوده است اما حی?? که قسمت مهم آن م??قود شده و به دست ما نرسیده است . اگر چه ، به علت نبودن مدارک ، ما نمیتوانیم سهم ایرانیان را در علوم زمان هخامنشی معین کنیم ، ولی لااقل میتوانیم بگوییم که ایران در تاریخ علوم است سهم بسیار مهمی در پیشر??ت علوم در دنیای قدیم داشته است .ر??تار داریوش نسبت به پیروان سایر مذاهبر??تار کوروش کبیر نسبت به قوم یهود در تاریخ مشهور است عملا کوروش کبیر در سال تسخیر بابل (۵۳۹ ق.م) دستوری صادر کرد که یهودیان به بیت المقدس برگردند و معبد خود را از نو بسازند . باین ترتیب کاروانهای تعبید شدگان به مملکت خود برگشته و تحت نظارت ساتراپ ماورای ??رات ، کشور یهود تدریجا احیا گردید . مهذا مشکلات از هر طر?? برخاست . در سال ۵۲۲ قمری میلادی در ابتدای سلطنت داریوش اول (بزرگ شد ، معبد یهودیها هنوز تمام نشده بود ، داریوش بزرگ اجازه ساختمان را که کوروش کبیر داده بود مجددا تایید کرد و در سال ۵۱۵ ق.م یهودیها رسما معبد خود را ا??تتاح کردند. نه تنها داریوش با قوم یهود چنین معامله نمود بلکه همانطور که عرض کردم در مصر نیز برای یا??تن (گاوآپیس) مبلغ یکصد تالان (دویست هزار تومان به پول امروز) جایزه معلوم کرده بودند و نیز معابد مصریان دیدن کرد و به خدایان آنها احترام نمود نه تنها داریوش خود به معتقدات و آیین ممالک تابعه با دیده احترام مینگریست بلکه سرداران و ساتراپهای او نیز موظ?? بودند که معتقدات کشورها را مقدس و محترم بدارند . حتی این سیاست صحیح را پس از بیست قرن امپراطوری انگلیس در هندوستان به مورد اجرا گذاشت و ??ایده زیاد از آن به دست آورد .پایان کارداریوش بزرگ هنگامی که ، مقدمات کار را برای عظمت به یونان ??راهم مینمود در همین هنگام نیز ، بر طبق رسوم کهن ، جانشین خود را تعیین نمود . خشایارشا پسر ارشد وی که بزرگترین ??رزند ملکه آتوسا دختر کوروش کبیر بود به جانشینی انتخاب شد . در آستانه نبرد با ملت بزرگ یونان و در هنگامی که آماده لشکرکشی مجدد به مصر بود یعنی در پاییز ۴۸۶ ق.م ناگهان دست اجل ، شاهنشاه بزرگ را از ملت وی ربود ، بدین ترتیب داریوش پس از ه??تاد و چهار سال زندگی و سی و شش سال سلطنت (۴۸۶ – ۵۲۲ ق.م) چشم از جهان پوشید آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم و در چهار کیلومتری تخت جمشید واقع است .خصایل داریوشداریوش بزرگ پادشاهی بود عاقل ، با اراده و دانا ر??تارش با ملل تابعه معتدل بود . در انتخاب حکام و شهردارها نظر صائب داشت و کمتر در دادن پاداش و یا مجازات به خطا میر??ت . داریوش بزرگ ، سلطنت ایران را از نو بنیاد نهاد و اگر پس از مرگ کمبوجیه او به تخت سلطنت ننشسته بود ، به طور مسلم در آن قائله خطرناک ، دولت هخامنشی نیز مانند دولت ماد در همان جا پایان میپذیر??ت . داریوش بزرگ ، چنان پایه و اساسی برای تشکیل شاهنشاهی خود استوار نمود که در آن زمان و در آن محیط بهتر از آن عملی نبود . تشکیلاتی که داریوش بنیانگذاری کرده بود ، دولت وسیع هخامنشی را با وجود بی لیاقتی اکثر پادشاهان بعد از داریوش ، تقریبا دویست سال به پا داشت . در زمان داریوش بزرگ ، دولت ایران باعلی درجه وسیعت خود رسید . دانشمندان داریوش را یکی از بزرگترین پادشاهان ایران دانسته و او را با عنوان واقعی (شاه بزرگ) خوانده*اند . نلیدکه دانشمند آلمانی که خودش صراحتا میگوید از ایرانیان خوشش نمی*آمد ، راجع به داریوش بزرگ این چنین نوشته است : (داریوش مهمترین پادشاه هخامنشی و بی شک در میان پادشاهان ملی ایران از همه انها نمایانتر است . ??قط خسرو اول ساسانی (انوشیروان) و شاه عباس کبیر ص??وی را میتوان با او مقایسه کرد ) . یکی از مورخین جدید اروپایی او را با ??راعنه نامی مصر و پادشاهان بزرگ آشور به پادشان بابل مقایسه کرده و به این نتیجه رسیده که داریوش بزرگ بزرگترین پادشاه مشرق بوده است .این بود خلاصه بسیار مختصر از سیمای شاهنشاهی که مدت سی وشش سال با قدرت توأم با عدل و انصا?? ??رمانروایی کرده است .

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...