sinaweb 7 ارسال شده در مهر 90 به گزارش خبرگزاری ??ارس، برپایی چادر در پارک*ها همیشه برای گردش و استقرار یک روزه بوده است ولی چادری چند ماه است که خانواده 4 ن??ری را در گوشه*ای از پارک در خود جا داده و سق??ی برای این خانواده شده است. در پارک نازی آباد خانواده*ای 4 ن??ره با دو کودک 4 و 6 ساله چند ماه است که در شرایط سخت در حال زندگی هستند. پدر 40 ساله این خانواده در گ??ت*وگو با خبرنگار ??ارس درباره مشکلات زندگی در پارک می*گوید: در یک شرکت خصوصی پخش مواد غذایی کار می*کردم که به علت برخی از مسایل اخراج شدم. وی ادامه می*دهد: من در یک ماه 40 میلیون تومان ??روش داشتم که باید حدود یک میلیون و500 تومان به خودم برمی*گشت ولی آخر ماه ??قط 300 هزار تومان دستم را می*گر??ت که این مبلغ هم به جایی نمی*رسید، 300 هزار تومان ??قط پول اجاره خانه*ام بود. پدر این خانواده یادآور شد: پس از اخراج کار نداشتم چندماهی بود که اجاره خانه را پرداخت نکرده* بودم ولی صاحبخانه وضع مالیش خوب بود ولی متاس??انه یک روز، تمام اسباب و اثاثیه مرا در کوچه ریخت و یک مهلت کوچک هم به من داد. وی که زیر لب مکرر می گ??ت که شرمنده زن و بچه*ام شده*ام ادامه داد: صاحبخانه پول پیش را بابت اجاره بهاء برداشت و به خاطر اینکه 50 هزار تومان کم بود از بنده شکایت کرد و حکم جلب مرا گر??ت که همسایه*ها پول جمع کردن و 50 هزار تومان را به صاحبخانه دادند تا رضایت داد. وی در پاسخ به این پرسش که آیا قوم و خویشی در تهران برای کمک ندارید گ??ت: بچه تهران هستم، پدر و مادرم زنده هستند و وضع مالی خوبی دارند، پدرم مربی ورزش*های رزمی و بازنشسته است.ولی به خاطر ازدواجی که داشتم با من لج کردند و کمکی نمی*کنند. پدر خانواده با بغض ادامه می*دهد: دیگر به تنگ آمده*ام، نمی*دانم باید چه کنم، سهم من و خانواده*ام از زندگی آوارگی است؟ وی یادآورشد: محیط پارک آنقدر ناسالم است که جرأت ندارم خانواده*ام را یک ساعت تنها بگذارم، شهرداری و نیروی انتظامی اذیت می*کنند به جای اینکه اقدامی برای ر??ع مشکلات ما کنند با بدترین شکل برخورد می*کنند. وی می*گوید: همه با یک نگاه ترحم*انگیز و توهین به ما نگاه می*کنند و رد می*شوند انگار ما ??قط مرده*ای متحرک هستیم. پدر این خانواده دیگر قادر به صحبت کردن نبود، از مادر این خانواده درباره مشکلاتشان پرسیدم وی می*گ??ت: صاحبخانه دارای شش خانه بود ولی می*خواست به خاطر 50 هزار تومان شوهر من را به زندان بندازد و ما را بی*سرپرست کند. مادر این خانواده می*گوید: بچه*های من 6 ماه است بیمار هستند که با کمک خیرین و بعضی ا??راد رهگذر درمانشان کردم ولی هنوز دختر و پسرم بیماری اسهال و است??راغ دارند. وی می*گوید: دستشویی پارک هم خراب است و برای است??اده از سرویس بهداشتی به بیمارستان امیرالمومنین که روبه*روی پارک است، می*رویم. به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر