رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
roshan

مشاعره ي کاربران پي سي دي!!!!!!!!!

پست های پیشنهاد شده

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانيم ای باد شرطه برخيز

باشد که بازبينيم ديدار آشنا را

ده روزه مهر گردون ا??سانه است و ا??سون

نيکی به جای ياران ??رصت شمار يارا

در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل

هات الصبوح هبّوا يا ايّها الّسکارا

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت

روزی ت??قدی کن درويش بی نوا را

آسايش دو گيتی ت??سير اين دو حر?? است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

 

اگربارگران بودیم ر??تیم

اگر نا مهربان بودیم ر??تیم:thumbup:

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه

من چند تو را گ??تم کم خور دو سه پیمانه

 

در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم

هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

 

جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی

جان را چه خوشی باشد بیصحبت جانانه

 

هر گوشه یکی مستی دستی زده بر دستی

و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه

 

تو وق?? خراباتی دخلت می و خرجت می

زین وق?? به هشیاران مسپار یکی دانه

 

ای لولی بربط زن تو مست تری یا من

ای پیش چو تو مستی ا??سون من ا??سانه

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هرروزتورا غرق ص??ا میخواهم

هرلحظه تورا کامروا میخواهم

از بهر تو و هرکه تورا دارد دوست

آرامش خاطر از خدا میخواهم

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
هرروزتورا غرق ص??ا میخواهم

هرلحظه تورا کامروا میخواهم

از بهر تو و هرکه تورا دارد دوست

آرامش خاطر از خدا میخواهم

 

ما اهل دلیم اشاره را می??همیم

راز شب پرستاره را می??همیم

با پنجره های بسته عادت داریم

با هرچه دل شکسته نسبت داریم

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ما اهل دلیم اشاره را می??همیم

راز شب پرستاره را می??همیم

با پنجره های بسته عادت داریم

با هرچه دل شکسته نسبت داریم

مجنون و پريشان توام دستم گير

سر گشته و حيران توام دستم گير

هر بي سر و پا چو دستگيري دارد

من بي سر و سامان توام دستم گير

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

روی آن شیشه تبدار تورا "ها"کردم...

اسم زیبای تورا با ن??سم جا کردم...

شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد...

شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم...

باسرانگشت کشیدم به دلش عکس تورا...

عکس زیبای تورا سیر تماشا کردم...

ویرایش شده توسط nini7khat

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مهمان مهمان

دوستان مشاعره 2 تا 3 بيت هستش نه يک غزل !!

 

رعاييت کنيد لط??ا

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مهمان مهمان
:halfwitted: آی تویی که بلغور می کنی

ساکت باش تا نخوری کتکی

تا نشی شتکی اونم مدل اساطیری :halfwitted:

 

:halfwitted:چرا تنتو می خاره

همش می گی مشاعره:halfwitted:

 

 

آقای مدیر غزل تعداد بیت کمی دارد ??وقش 6یا 8 بیت اون قصیدص که بیتاش زیاده:10:

 

سلام به شما دوست عزيز ...

 

ايا اسم ايناز مرد است ؟

 

ايا شما ادبيات را به تمسخر گر??يتيد ؟

 

اينگونه اشعاري که شما ميذاريد شعر نيست دوست محترم !!

 

بله 6-8 ولي غزل هايي با ابيات زياد هم موجود است در ضمن من ذکر کردم تنها 2 بيت

 

2 پست شما حذ?? ميشود لط??ا رعاييت کنيد

 

با تشکر

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

ای تویی که ر??ته به قاضی یک طر??ه ............................................................ برده ابرو ها ز این سیه نامه

دانی که اگر کار من نبود ان تومار اسیان کرده ای ................................................. مرا خوار و خ??ی?? ز این کلامان

دانی که اگر شخص دیگر نوشته ان سخنان بی ربط ............................................... خوا سته مرا سیراب کند از خ??ت های نا ربط

چسم بسته خوادیدی ..............................................................................و هیچ تامل نکردی

مرا کشتی ز این بد خویی .........................................................................تو به رسم جوان مردان و??ا نکردی

بلی این اسم .اسم مردیست ....................................................................که برگر??ته از القابو سالیست

ایا تو می خواستی این را بدنی ...................................................................خوش حالم که دیگر می دانی

ویرایش شده توسط er1376

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مهمان مهمان
ای تویی که ر??ته به قاضی یک طر??ه ............................................................ برده ابرو ها ز این سیه نامه

دانی که اگر کار من نبود ان تومار اسیان کرده ای ................................................. مرا خوار و خ??ی?? ز این کلامان

دانی که اگر شخص دیگر نوشته ان سخنان بی ربط ............................................... خوا سته مرا سیراب کند از خ??ت های نا ربط

چسم بسته خوادیدی ..............................................................................و هیچ تامل نکردی

مرا کشتی ز این بد خویی .........................................................................تو به رسم جوان مردان و??ا نکردی

بلی این اسم .اسم مردیست ....................................................................که برگر??ته از القابو سالیست

ایا تو می خواستی این را بدنی ...................................................................خوش حالم که دیگر می دانی

 

يا رب اين شمع دل ا??روز ز کاشانه کيست

 

جان ما سوخت بپرسيد که جانانه کيست

حاليا خانه برانداز دل و دين من است

تا در آغوش که مي*خسبد و همخانه کيست

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه

وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه

پرکن قدح باده که معلومم نیست

کاین دم که ??رو برم برآرم یا نه

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هزار جهد بکردم ، که یار من باشی / قرار بخش دل بی قرار من باشی

 

دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق / وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یاران موا??ق همه از دست شدند

در پای اجل یکان یکان پست شدند

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

دلم رميده شد و غا??لم منه درويش / كه آن شكاري سرگشته را چه آمد پيش

 

چوبيد بر سر ايمان خويش ميلرزم / كه دل به دست كمان ابروييست كا??ر كيش

ویرایش شده توسط THE PUNISHER

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شراب بی غش و ساقی خوش دام رهند

که زیرکان جهان از کمندشان نرهند

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دانی که ز میوه ها چرا سیب نکوست؟ نیمش رخ عاشق است و نیمی رخ دوست

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تا زهره و مه در آسمان گشت پدید ------------ بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

:crying: آخه چرا من همش باید با "د" شعر بگم؟ اینقدر "د" ندین :crying:

 

دیشب از زمزمه ی عشق تو بیدار شدم . . . . . توچه کردی که به عشق تو گر??تار شدم

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من بنده آن دمم که ساقی گوید

یک جام دگر بگیر و من نتوانم

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم آن که دیده به دیدار دوست کردم باز

چه شکر گویمت ای کار ساز بنده نواز

نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی

که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل

زین پس چو نباشیم همان خواهد بود

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در آن دریا به غواصی در آییم . . . . . . وز آن شادی به رقاصی در آییم

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ما را بجز خیالت، ??کری دگر نباشد

در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند . . . . . . گل ادم بسرشتند وبه پیمانه زدند

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه

جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...