رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
مهمان مهمان

هديه تولد

پست های پیشنهاد شده

مهمان مهمان

طو??ان تر از همیشه به سمتم وزیده ای

مردی شکست خورده تر از من ندیده ای؟

 

از من مخواه راحت از اینجا گذر کنم

وقتی هزار پیله به دورم تنیده ای

 

ما سرنوشت مشترکی را قدم زدیم

مثل من از بهشت تو هم سیب چیده ای

 

گاهی خیال میکنم اینجا نشسته ای

گاهی به روی زانوی من آرمیده ای

 

حتما ً شگ??ت مانده ای از کارهای من

دیوانه ای شبیه خودت را ندیده ای

 

دیدم شبی به شکل کبوتر تو را به خواب

تا آمدم به سمت تو دیدم پریده ای

 

این شعر را به چشم تو تقدیم میکنم

این دل سروده را که خودت آ??ریده ای :

 

یکن??ر آمده دنیای مرا سبز کند

خواب و بیداری ??رویای مرا سبز کند

 

پلک ??چشمان ??تر پنجره را بگشاید

سمت ??دلگیر??تماشای مرا سبز کند

 

بشکند ق??ل ??لب ??صبر ??قناری تو را

بال ??بشکسته توکای مرا سبز کند

 

سیب لبخند به لبهای تو آویزد و بعد

??صل نمناک غزلهای مرا سبز کند

 

و درخشنده تر از دختر مهتابی شعر

نور پاشیده که ??ردای مرا سبز کند

 

و به لبهای کویر ??دل ??بی زمزمه ام

زمزم ??قبله ی شیدای مرا سبز کند

 

بعد از آن هی هی ??تنهایی و چوپانی ??دل

کسی آمد ن??س نای مرا سبز کند

 

عندلیبانه سخن ساز کند کلک مرا

طبع منصور شکرخای مرا سبز کند

 

و به ی??من ن??س سبز اهورایی عشق

از ثری تا به ثریای مرا سبز کند

 

کسی از نسل اقاقی کسی از جنس بهار

یکن??ر آمده دنیای مرا سبز کند

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...