law man 1 ارسال شده در دی 91 ??رهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند ??رهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب ??رو ر??ت. هوشنگ ??وراً به داخل استخر پرید و خود را در ک?? استخر به ??رهاد رساند و او را از آب بیرون کشید. وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گر??ت که او را از آسایشگاه مرخص کند. هوشنگ را صدا زد و به او گ??ت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلا??اصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاس??انه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود. هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گ??ت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه... حالا من کى مى تونم برم خونهمون ؟ :;;D: به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر