mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 گله ميکرد ز مجنون ليلي که شده رابطه مان ايميلي حي?? از آن رابطه ي انساني که چنين شد که خودت ميداني عشق وقتي بشود داتکامي حاصلش نيست بجز ناکامي نازنين خورده مگر گرگ ترا برده يا دات نت و دات ارگ ترا بهرت ايميل زدم پيشترک جاي سابجکت نوشتم به درک به درک گر دل من غمگين است به درک گر غم من سنگين است به درک رابطه گر خورده ترک قطع آنهم به جهنم به درک آنقدر دلخور از اين ايميلم که به اين رابطه هم بي ميلم مرگ ليلي نت و مت را ول کن همه را جاي OK کنسل کن OFFکن کامپيوتر را جانم يار من باش و ببين من ON ام اگرت حر??ي و پيغامي هست روي کاغذ بنويسش با دست نامه يک حالت ديگر دارد خط تو لط?? مکرر دارد خسته از font و ز format شده ام دلخور از گ??رد??لي @ (ات) شده ام … کرد ريپلاي به ليلي مجنون که دلم هست از اين سابجکت خون باشه ??ردا تل??ن خواهم کرد هرچه گ??تي که بکن خواهم کرد زودتر پيش تو خواهم آمد هي مرتب به تو سر خواهم زد راست گ??تي تو عزيزم ليلي ديگر از من نرسد ايميلي نامه اي پست نمودم بهرت به اميدي که سرآيد قهرت به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 در کوچه های تنهایی به او برخوردم گ??ت کستی؟ گ??تم دایوانه گ??ت هم س??رم شو؟ گ??تم تو را با دیوانه چکار؟ گ??ت تنهایم و همس??ر می خواهم پس دستم گیر با هم همس??ر شدیم در سرزمینه عشق در راه با کسی دیگر اشنا شد و گ??ت من میروم همس??ر گ??تم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گ??ت تو دیوانه ای بیش نیستی خنده ای تلخ کردم و گ??تم ( دیوانه هم صاحب وخدای دارد) به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 از کودکی یاد گر??ته ام امثال تو نامحرمند تو بگو چطور محرم اسرارم شدی؟ به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 نا خواسته آمدی بر سر راهم قرار گر??تی نا خواسته عاشقت شدم ولی تو از قصت دلمو شکستی هرچی صدات کردم نگاهم نکردی و ر??تی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 مگر با باد نسبتی داری؟ چقدر شبیه تو یک لحظه آمد مرا پیچاند و ر??ت...! به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 روزنامه را بهانه کردی که نگاهم نکنی و من شعر را، که صدايم را بشنوی اما لعنت به روزنامه هايی که شعر چاپ می کنند به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 از آسمان سيبي خواهم چيد و به دستان تو خواهم داد شايد گول بخوري و سيب را گاز بزني از زهر وجودم در آن چكيده ام عاشق خواهي شد..... به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 از ماه آسمان تنهاعكس درون حوض و .... از دنيا غصه هايش مال من است .. بيچاره من ، در آسمان هشتم هم از ستاره هاي من خبري نيست ! اين بار هم تنها دستان تو مرا هل دادند به سمت همان به سمتي كه به درك منتهي مي شد ... دست گيري پيش كشت !!! تسويه حساب پشت پاهايت و چوب لاي چرخ زندگي ام باشد به وقت باران كه باز هم تنها قدم خواهم زد ! به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 از روزگار دلم گر??ته از این تکرار دلم گر??ته دلم می خواد گریه کنم بارون ببار دلم گر??ته برای گم کردن خویش رها شدن از کم و بیش برای در خود گم شدن جدا از این مردم شدن بهانه ی گریه می خوام بهانه ی ??ریاد زدن بیا تو باش ای مهربان بهانه ی گریه ی من از روزگار دلم گر??ته از این تکرار دلم گر??ته دلم می خواد گریه کنم بارون ببار دلم گر??ته از من دیگه هیچی نمونده یه قصه ام صد باره خونده امروز هوا هوای گریه س گونه هامو بارون پوشونده ابر غمم بارون نمی شه درد سکوت درمون نمی شه بخون برام از پشت شیشه درد سکوت درمون نمی شه از روزگار دلم گر??ته از این تکرار دلم گر??ته دلم می خواد گریه کنم بارون ببار دلم گر??ته به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد . . . و حتی یک موش عاشق هم دلیرتر از تو عاشق می شود ..... به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 او به خیال دیگری میر??ت و من ساده چه عاشقانه …پشت سرش کاسه ای آب خالی کردم… به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 پرده* را کنار می* زنم، باران خودش را می*زند به شیشه؛ من خودم را به آن راه! ... به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم ??رود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 شما یادتون نمیاد! یک زمانی دلش برام تنگ میشد!!! به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 گ??تي که مرا دوست نداري گله اي نيست بين من و عشق تو ولي ??اصله اي نيست گ??تم که صبر کن و گوش به من دار گ??تي که نه بايد بروم حوصله اي نيست پرواز عجب عادت خو بيست ولي تو ر??تي و ديگر اثر از چلچله اي نيست گ??تي که کمي ??کر خودم باشم و آنوقت جز عشق تو در خاطر من مشغله اي نيست ر??تي تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مسئله اي نيست به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 کاش بودي تا دلم تنها نبود تا اسير غصه ي ??ردا نبود کاش بودي تا براي قلب من زندگي اين گونه بي معنا نبود کاش بودي تا لبان سرد من بي خبر از موج و از دريا نبود به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 لنگــــــــــر عشق زدم بر دل طو??انـــــــی تو تکیه گاهمــــــ شده است ساحل بارانــــــی تو . . . به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 وقتی که عاشق نیستی هیچی واست مهم نیست و به دل سوخته ها میخندی وقتی که عاشق میشی هچکس واست مهم نیست واسه عشقت تل?? میشی وقتی که دلتو میسوزونه میره تازه می??همی نص?? عمرت بر ??ناست به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 پنجره را ببند گل های پریشان این پرده را هیچ نسیمی آرام نمی کند دیگر . پروازهای پیراهنم پرپرند و پرنده ای در من است که هر روز ، به بزرگی آسمان شک می کند . پنجره را ببند بارانی که در من آغاز شده است زیر هیچ چتری بند نمی آید. در من ، بهاری است که برای آمدنش به هیچ تقویمی اعتماد نخواهد کرد . پنجره را نبند ! طو??ان همیشه از درون تو آغاز می شود. به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 روی قبرم بنویسید کبوتر شد و ر??ت زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و ر??ت چه ت??اوت که چه خورده است غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و ر??ت روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و ر??ت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن ابر شناور شد و ر??ت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد دختری ساده که یک روز کبوتر شد و ر??ت به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 وقتی تمامی خویش را به دیگری تقدیم میکنی سینه ات را برای پذیرش زخمی بزرگ... عریان می سازی . . . به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 خیلی وقته اینجا پرسه می زنم جای رد پاتو من نیستی و بوسه می زنم اگه حتی تو جوابم ندی من بازم با عکس تو حر?? می زنم به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 خواستم بگویم که کیستم… دیدم نگ??تن بهتراست !!!… چه سود آنکه با من نمی ماند ، همان بهتر که نشناسد مرا… آنکس که می ماند ، خود ، خواهد شناخت به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 حلالم کن دم ر??تن کمی بعد از پریشونی تو آوار نگاهی که تو هم با ما نمیمونی مسیر موندن و ر??تن یکی بود و جدا شد باز تو پایان منو دیدی جدایی سخته از آغاز حلالم کن غریبونه توی این دل پر خونه حلالم کن غریبی که برات دل کندن آسونه حلالم کن به خونی که غروب ازخاک میجوشه حلالم کن به نوزادی که شیر از تیر مینوشه مگه میشه کنارت موند؟ هنوزم عشق بد حاله صبوری هم کم آورده خود شمشیر میناله حلالم کن به زخمایی که لب واکرده میخنده حلالم کن به عشقی که به چشمای تو پایبنده به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
mahdiyeh71 1 ارسال شده در بهمن 89 تو کی هستی که برای ر??تنت من باید از خودمم دل بکنم تو کی هستی و چی خوندی تو چشام که حالا تمام آرزوت منم نمی خوام نگاه آخرت منو بسپره به بغض اولین گناه نمی خوام خدا خدا گ??تن من گم بشه تو غربت یه اشتباه به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال به اشتراک گذاری در سایت های دیگر