رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
sinaweb

مقايسه سبكي شعر(2)

پست های پیشنهاد شده

[ATTACH=CONFIG]280[/ATTACH]

مقايسه سبكي شعر پروين اعتصامي با شعر حميدي شيرازي در داستان موسي(ع)

 

بررسي ساختار و سبك شناسي شعر «موسي»(ع) از دكتر حميدي شيرازي

 

از آن جايي كه حميدي شاعري مرد است، بنابراين در اين شعر نيز از برخي از ر??تارها و كردارهاي مردانه سخن به ميان آورده و برخلا?? شعر پروين، از ال??اظ جدي و مردانه بسيار است??اده شده است. در شعر او خواسته يا ناخواسته، خودآگاه يا ناخودآگاه ال??اظي به كار ر??ته كه از ظرا??ت و لطا??ت در آن كمتر سخن ر??ته است. گويا حميدي با نگاهي مردانه و از سر خشم و غضب اين شعر را سروده كه وقتي خواننده آن شعر را مي خواند يا كسي مي شنود، احساس مي كند شاعر عصبانيتي داشته و از سرخشم و ناراحتي آن را سروده است.

حميدي در سراسر داستان از ا??عال امري ??راوان است??اده كرده كه با روحيه ي مردان سازگار است. زيرا يكي از خصوصيات اخلاقي مردان است كه بيشتر حر?? هايشان حالت امري و دستوري دارد، بر خلا?? زنان، كه اصولا سعي دارند، مطيع و سازگار باشند.

حميدي از همان ابيات نخست كه شروع مي كند و مي گويد: «پاي بيرون كرد از حدّ گليم» كه براعت استهلال دارد و شاعر مي خواهد چيزي را بيان كند كه به قدرت طلبي، زورآزمايي و بي رحمي اشاره دارد.

علاوه بر اين از نترس بودن مردان كه تن به كارهاي سخت مي دهند نيز سخن ر??ته است، از جمله: چوپاني كردن در صحرا و خانه كردن زير بال كركسان.

هم چنين حميدي از مردان گرم و سرد چشيده ي روزگار ياد كرده است و گويا خود از ا??رادي بوده است كه با سختي ها و رنج ها دست و پنجه نرم كرده است و همين كه اين مورد در ضمير ناخودآگاه شاعر است و در مقام مقايسه تا حدي خود را نشان مي دهد، قابل اعتنا و توجه است. چنان كه در جاي ديگر واژه ها و اصطلاحات و ابزار مردانه مانند «عصا» و «بازار» را برگزيده و اين نماد يك شعر مردانه است.

در شعر او حرو?? چ، ح، خ بسامد دارد كه اين نيز به لحاظ سبكي قابل توجه است چنان كه حالت عصبانيت و از روي خشم و غضب حر?? زدن و به نوعي دندان كليد شدن مردان را مي رساند كه با ??شار دندان ها بر يكديگر و بيرون آمدن اين حرو?? از لابه لاي دندان ها، به نوعي شدت عصبانيت را نشان مي دهد. حميدي در اكثر اشعارش از عشق ناكام خود ياد مي كند و به واسطه ي اين عشق زبانزد خاص و عام گرديد و به شعر او برتري خاصي بخشيد، چنان كه عشق از او جدا نيست و در اين شعر نيز از اين عشق بي سرانجام ياد كرده است كه در بررسي ابيات نشان خواهيم داد.

از ديگر برداشت ها و دقايق قابل توجه سبكي شعر «موسي» مي توان به اين نكته اشاره داشت كه شعر از وجود شاعري سرچشمه گر??ته كه سختي ها و ناملايمات زندگي را تحمل كرده و از همان و از همان آغازي كه موسي با خدا درد دل مي كند، معتقد است كه خدا در وجودش شهامت و مردانگي را ديده و رنج و مصيبت ها را بر او قرار داده است و از ??راز و نشيب هاي زندگي اش گلايه دارد و البته شيريني اش را در ملاقات با خدا احساس مي كند؛ و اين زندگي موسي از زبان دكتر حميدي، نماد و سمبل مردان رنج كشيده ي روزگار است.

از ديگر موارد قابل ملاحظه در دو شعر «موسي» و «لط?? حق» اين است كه هر دو شعر بر يك بحر و وزن انتخاب شده اند كه به بحر رمل مسدس محذو??(??اعلاتن ??اعلاتن ??اعلن) مي باشد و جالب تر آنكه هر دو داراي 63 بيت در قالب مثنوي است.

در شعر دكتر حميدي، واژه ي «موسي» ه??ت بار تكرار شده، به طوري كه اسم اين شعر را نيز به همين نام انتخاب كرده و در شعر «لط?? حق» از پروين، اين واژه سه مرتبه تكرار شده است و باز نكته اي ظري?? شايان ذكر است كه چون حميدي شاعري مرد است، نام شعر را موسي گذاشته، در حالي كه پروين، اين شاعر لطي?? طبع، شعر را لط?? حق نام نهاده و آوردن واژه ي لط?? از زبان يك زن، شعر زنانه ي او را زيباتر جلوه داده است.

خلاصه داستان «موسي»(ع)

 

وقتي حضرت موسي(ع) خود را در خور ندا مي بيند با خداوند عشوه آغاز مي كند و از روزگار كودكي تا آن لحظه را به خاطر مي آورد و مي گويد «كودكي بودم به آب انداختيم»، «پيش ??رعون به آتش توختي»، «پس به چوپاني بريدم از كسان» و ...ناگهان «سايه اي لغزيد بر كبكي دري»، «خاست آوايي ??ضايي تار شد»، «گشت چوپان بچه از پيغمبران» و از پس دستور دادي تا اهرام ج??ت و طاق را درهم بشكنم. لشكر ??رعون را در آب بريزم، براي ديوخويان دواي درد باشم و ??رمودي «كيميا كردن به قارون ياد ده»، «سامري را علم و ??ن تعليم كن» و ...و من مي دانستم «تا دمي موساي تو ز ايشان جداست»، آن ها دوباره غا??ل خواهند شد.

حال موسي مي خواهد با اين ل??اظي ها و ناز كردن ها با خدا ملاقاتي داشته باشد و اين ناز و نياز تا به حدي مي رسد كه ناگهان زمين در زير پايش مي لرزد و با رعد و برقي و ريزش كوه ها موسي غرق مي شود و «كس نمي داند كه در آن بيخودي /چه ز نيكي ديد يا چه از بدي» تا اينكه روز سوم هنگام سپيده دم موسي از كوه پايين مي آيد و با وضعيتي آش??ته در حالي كه بر عصاي ظلم سوز خود بوسه مي زند، روي به خلق مي آورد و به هدايت خود مصمم تر مي گردد.

بررسي ديدگاه هاي مردانه و ر??تارهاي مردان در شعر «موسي» (ع)

دليري و شجاعت:

 

پاي بيرون كرد از حدّ گليم

رخصت ديدار مي جويد كليم

(بيت40)

نترس بودن مردان و تن به كارهاي سخت دادن براي ر??اه و آسايش زندگي:

پس به چوپاني بريدم از كسان

خانه كردم زير بال كركسان

(بيت16)

پسر بچه ها چوپاني را دوست دارند و چوپاني يكي از شغل هاي مردان است.

 

عصا، سپر، تير از ابزار و وسايل مردانه:

 

خاست آوايي ??ضايي تار شد

برق زد دستي عصايي مار شد

(بيت22)

تن سپر كن پيش تير قبطيان

تات بر رخ ا??كند آب دهان

(بيت34)

ناخدايي يكي از شغل هاي مردان:

ناخدا گر جامه را بر تن مي درد

هر كجا خواهد خدا كشتي برد

(بيت3)

پروين نيز ناخدا را در شعر آورده است:

ناخدايان را كياست اندكي است

ناخداي كشتي امكان يكي است

(بيت24)

گر ??راموشت كند لط?? خداي

چون رهي زين كشتي بي ناخداي

(بيت3)

نهراسيدن مردان از حيوانات و جانوران درنده و گزنده:

هان زجا برخيز و نيش مار كش

ببر سوزن خورده را تيمار كش

(بيت27)

تخته و شلاق؛ در قديم جلادي از شغل هاي مردانه بوده:

در شكن اهرام ج??ت و طاق را

آتش ا??كن تخته و شلاق را

(بيت31)

ضمنا اين دو وسيله از ابزار دست مردان نيز بوده است.

 

بازاري بودن مردان و خريد و ??روش:

 

گ??ت گريان خواجه اي را زرخريد

چون به بازاريش با گوهر خريد

(بيت46)

مردان گرم و سرد چشيده ي روزگارند:

پشت دو تا كرد و گرم و سرد ديد

درد ديد و درد ديد و درد ديد

(بيت50)

توانايي مردان و به قول عاميانه «زمين زير پايشان مي لرزد»:

بود اين آوازها در ناي او

ناگهان لرزيد زير پاي او

(بيت59)

چنان كه قبلا گ??ته شد چون حميدي در عشق شكست خورد، بنابراين در اين داستان موسي هم نتوانسته عشق خود را پنهان كند و در حسرت وصل و غم پيري مانده است و مي گويد:

جز تو از هر ديدني سيريش ماند

حسرت وصل و غم پيريش ماند

(بيت51)

و يا:

گرچه درد عشق از درمان بري است

گ??ته اند از عشق بدتر خوگري است

(بيت6)

 

 

تكرار حرو?? چ، خ،ح كه نشانگر حالت عصبانيت و شدت خشم است:

 

هر چه از اين بيش جان كندم بس است

بس بود يك حر?? گر پيشت كس است

گ??ت گريان خواجه اي را زرخريد

چون به بازاريش با گوهر خريد

چند از عمرم خريدي اي سني؟

گ??ت چنداني كه هستي از مني

(ابيات45ــ 47)

از ديگر ظرا??ت هاي شعر حميدي اين است كه مردان با صراحت و تندي حر?? خود را بيان مي كنند:

چونكه خود را ديد درخورد ندا

عشوه آغازيد موسي با خدا

(بيت1)

پاي بيرون كرد از حدّ گليم

رخصت ديدار مي جويد كليم

(بيت4)

بر خلا?? شعر پروين، چنان كه از مضمون آن بر مي آيد، چون زنان كم رو و خجالتي هستند، بنابراين براي حر?? زدن در گوشه اي كز مي كنند و با نگراني و اضطراب سخن مي گويند و مادر موسي هم در كنار ساحل با حسرت و اندوه ايستاده و آرام آرام حر?? دلش را با نگراني زنانه اش بيان مي كند:

مادر موسي چو موسي را به نيل

در??كند از گ??ته ي رب جليل

خود ز ساحل كرد با حسرت نگاه

گ??ت كاي ??رزند خرد بي گناه

اكنون به بررسي مختصات زباني و ادبي شعر موسي مي پردازيم:

 

است??اده از ??عل كهن«آغازيد»:

 

چونكه خود را ديد درخورد ندا

عشوه آغازيد موسي با خدا

(بيت1)

اينت(شگ??تي):

در تني كاين هر دو هم ??رمان شود

اينت آن مردي كه بي درمان شود

(بيت7)

 

كنايه:

 

پاي بيرون كرد از حدّ گليم (بيت1)

نان خشكي، جام آبي داشتم: زندگي ساده اي داشتم(بيت18)

اين دو ك?? خاك جهان را خيش كن: نابود كردن(بيت243)

داشت نان خشكيده اي دندان كشيد: دندان كشيدن در اصطلاح عاميانه: نان سق زدن(بيت 61)

چنانچه قبلا گ??ته شد در اين مقايسه، حميدي بيشتر از كنايه است??اده كرده است تا پروين.

جناس:

 

گليم، كليم(بيت 4): جناس تصحي??

جناس تام:

 

آسمان ها گشت و موسي پير گشت

موي مشكينش به خدمت شير گشت

(بيت9)

تكرار:

تا تو را خلق جهان اين مردمند

در جهان موسي و جز موسي گمند

(بيت44)

پشت دوتا كرد و گرم و سرد ديد

درد ديد و درد ديد و درد ديد

(بيت50)

و ابيات: 12 ،42، 43، 48و ...

از ديگر نكات قابل اعتنا اينكه در شعر مورد نظر از ا??عال امري به تكرار است??اده شده كه با روحيه ي مردان بي ارتباط نيست:

بندگان را وارهان از بندگي

مردگان را ده صلاي زندگي

(بيت30)

و يا: بازگير، آتش ا??كن، تعليم كن، وارهان، پيش كن، در آب ريز، ياد ده و ...

 

طنز:

 

تو در اينان چيزكي كم ساختي

جان غول و جلد آدم ساختي

(بيت39)

گر توانم كوه پيش و پس كنم

كي توانم ناكسان را كس كنم

(بيت40)

شصت ساله مردم شش ساله شان

گاوريشان كم از گوساله شان

(بيت42)

در داستان «لط?? حق» گ??تگوي خداوند با مادر موسي است و سخن از جدايي مادر و ??رزند است؛ در حالي كه در داستان «موسي» گ??تگوي موسي با خداوند است و از جدايي خود با معبود گله و آرزوي ملاقات خداوند را دارد.

هم چنين در شعر پروين از ابزار زينتي و وسايلي كه يك زن با آن سر و كار دارد، ياد شده است، مثل: خلخال، گلوبند، نخ، سوزن، دوك و ...و در مقابل، حميدي از سپر، تخته، شلاق و عصا است??اده نموده است.

از ديگر موارد قابل توجه اينكه پروين از شغل زنانه سخن گ??ته، مانند نخ ريسي و نقطه مقابل او، حميدي، از چوپاني كردن، بازاري بودن، كيمياگري و ...است??اده كرده است.

پروين از كم طاقتي و ضعي?? بودن زنانه سخن مي گويد و در شعر او آمده: «قوتي در دست كشتي بان نماند» در حالي كه، حميدي از نيرومندي و قدرت مردانه ي مردان سخن مي آورد و چنان كه مي گويد:

«گر توانم كوه پيش و پس كنم» و يا:

آنكه شد از نيل با نيروي تو

آرزويي دارد اينك روي تو

(بيت49)

پروين در شعرش در كنار جانوراني كه آورده، ناگهان و به طور ناخودآگاه از اسب و كبوتر ياد مي كند كه شخصيت زن آن ها را بيشتر مي پسندد، به نسبت حميدي سخن از ببر و اژدها و ...مي آورد.

در شعر پروين، مادر نگران لحظه لحظه ي زندگي ??رزندش است و هراس دارد كه چطور از سختي ها و مشكلات خواهد گذشت و اين نماد اضطراب و دلهره ي زنانه ي اوست، اما حميدي از خانه كردن زير بال كركسان و نهراسيدن و ناملايمات ياد مي كند كه يادآور شجاعت و دليري يك مرد است.

پروين در شعر تخلص خود را ذكر مي كند و احساس مي شود كه به عنوان يك مادر خود را مؤظ?? ديده كه از نصيحت دست بردار نباشد و اصرار دارد كه وظي??ه ي مادريش را انجام دهد و نام خود را در پايان ذكر مي كند. اما حميدي، پايان شعر خود را تا حدودي مبهم گذاشته و نام خود را نياورده است.

نكته ي ديگر اينكه، در شعر پروين طنزي ديده مي شود اما حميدي وقتي از ناكسان، گاوريشان و ...داد سخن سر مي دهد، مسلما طنز نه??ته اي را بيان مي كند كه قابل ملاحظه است و البته در كنار آن خاطرات سخت زندگي موسي را نيز مرور مي کند که با دقت مي توان آن را دريا??ت.

اكنون اين ت??اوت ها در ??هرست زير از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد.

 

شعر «لط?? حق»؛ زنانه و لطي??

 

صحبت مادر موسي با خداوند

كم رويي و حجب زنانه؛ در گوشه اي با خجالت حر?? زدن

گهواره، نخ، سوزن، دوك

ا??عال گذشته

گلوبند، خلخال(ابزار زينتي زنان)

 

شعر موسي؛ مردانه و جدي

 

گ??تگوي موسي با خداوند

با صراحت حر?? زدن

سپر، تخته، شلاق، چوپاني، بازاري، كيمياگري

ا??عال امري(حالت دستور دادن)

عصا(ابزار دستي و زينت مردان)

كم طاقتي

اضطراب از گذشتن سختي ها

غم و اندوه از جدايي ??رزند

كبوتر، اسب

ص??ات: غريق خرد، يتيم بي گنه

تخلص دارد

طنز ندارد

موسي، سه بار

نيرومندي

خانه كردن زير بال كركسان(نهراسيدن از مشكلات)

غم از جدايي معبود و خداوند

ببر، اژدها

گاوريش، ناكس، غول

تخلص ندارد

طنز دارد

موسي، ه??ت بار

چنان كه مي دانيم با مطالعه و بررسي متون ادب ??ارسي و مقايسه ي آن مي توان به نتايج مطلوب و قابل ذكري دست يا??ت. به طوري كه نگارنده سعي كرد در اين موجز، به مقايسه ي سبكي و بررسي دو شعر در مورد داستان حضرت موسي(ع) با مضمون هاي مت??اوت از دو شاعر معاصر پروين اعتصامي و دكتر مهدي حميدي شيرازي، بپردازد و به سايه روشن هاي پيدا و نهان آن دست يابد و آن موارد را به نوعي برجسته سازد كه اين مقايسه با طرز ت??كر و زندگي اين دو شاعر بي ارتباط نبوده و ظرا??ت آن نيز در اين مورد نه??ته شده است و در عين حال توانسته حر?? هاي تازه، هرچند اندك را از نظر خوانندگان گرامي بگذراند.

برخي از مآخذ:

1.اعتصامي، ابوال??تح، مجموعه مقالات و قطعات اشعار پروين، چاپخانه محمد علي ??ردين،تهران، ص??ر1397 هـ.ق.

2.اعتصامي، پروين، ديوان اشعار، با مقدمه ي استاد ملك الشعراي بهار، نشر ايمان، مهرماه 1364.

3.اعتصامي، پروين، ديوان اشعار، با مقدمه ي غلامحسين ??ردوس برين، جواهري، 1376.

4.برقعي، سيد محمد باقر، سخنوران نامي معاصر ايران، جلد2، خرم، قم، 1373.

5.حاكمي، اسماعيل، ادبيات معاصر ايران، چاپ چهارم، اساطير، تهران، 1376.

6.حقيقت، عبدالر??يع، ??رهنگ شاعران زبان پارسي، شركت مول??ان و مترجمان ايران، تهران، 1368.

7.حميدي شيرازي، مهدي، ديوان حميدي، جلد1، پاژنگ، تهران، 1366.

8.حميدي شيرازي، مهدي، اشك معشوق، چاپ دهم، پاژنگ، تهران، 1367.

9.حميدي شيرازي، مهدي، پس از يكسال، عطايي، تهران، 1383.

10.رنجبر، احمد، شاهكارهاي ادبيات ??ارسي، چاپخانه سپهر، تهران، 1369.

11.شميسا، سيروس، آشنايي با عروض و قا??يه، چاپ شانزدهم، ??ردوس، تهران، 1379.

12.شميسا، سيروس، سبك شناسي شعر، ويرايش دوم، ميترا، تهران، 1383.

13.كراچي، روح انگيز، پروين اعتصامي، داستان سرا، تهران، 1383.

14.محمدي، حسنعلي، از بهار تا شهريار، جلد2، د??تر تبليغات اسلامي، قم، 1372.

15.مرتضي پور، اكبر، شرح حال شاعران ايران، چاپ ه??تم، عطار، 1384.

 

منبع:سایت راسخون

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...