رفتن به مطلب
انجمن پی سی دی
saeed kratos

نگاهی به تاریخچه و داستان سری بازی‌های Onimusha

پست های پیشنهاد شده

e5b318a87bd40e8d750924e3ae5a3690.jpg

 

??? از آغاز تا کنون

شاید یکی از دلایلی که سرزمین آ??تاب تابان یعنی ژاپن به چنین پیشر??ت و تکنولوژی رسیده به‌طوری که حتی با بزرگ‌ترین کشورهای اروپائی و آمریکا در زمینه علمی و ??ن‌آوری و... هماوردی می‌کند کار و تلاش همراه با ح??ظ رسوم و سنن خود باشد، نکته‌ای که شاید اکثر ملل دنیا به آن چندان اهمیت نداده و از کنارش به سادگی عبور می‌کنند.

مردم ژاپن در گذشته زندگی نمی‌کنند اما به آن آگاهی دارند و با تکیه بر آن آیندهٔ خود را می‌سازند. آنها به گذشتهٔ خود ا??تخار می‌کنند و قهرمانان، ا??سانه‌ها و ??رهنگ خود را ارج می‌نهند و سعی در شناساندن آن به طرق مختل?? به مردم جان دارند.

کشور ژاپن با واژه‌ای به نام ???سامورائی“ عجین شده است و با وجود گذر سال‌ها از مرگ این قهرمانان بی‌باک، داستان زندگی و رشادت‌هایشان هنوز بر سر زبان‌هاست. سال‌ها پیش کارگردان بزرگ سینمای ژاپن یعنی ???آ***وکروساوا“ ??یلم‌های بسیاری را دربارهٔ این قهرمانان روانهٔ سینماهای جهان کرد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به ه??ت سامورائی، یوجینبو، عصیان، ریش قرمز و... همگی با بازی تحسین‌برانگیز ???توشیرومی??ونه“ اشاره کرد. البته هنوز هم ??یلم‌های ??وق‌العاده خوش‌ساختی نظیر آخرین سامورائی (به کارگردای ادوارد زوئیک و با بازی تام کروز محصول ۲۰۰۴) در این‌باره ساخته می‌شوند ولی شاید اینک بازی‌های کامپیوتری نقش پررنگ‌تری را در این زمینه ای??ا کنند. بی‌هیچ تردیدی بهترین بازی که پیرامونش را سامورائی‌ها تشکیل می‌دهند سری Onimusha (سامورائی اهریمنی) ساختهٔ شرکت Capcom می‌باشد. به‌عقیدهٔ بسیاری، این بازی و چند عنوان دیگر Capcom یکی از دلایل مو??قیت کنسول PS۲ سونی بودند زیرا با وجود این که PS۲ از نظر قدرت گرا??یکی ??وق‌العاده بالا، بخش آنلاین عالی و... بی‌بهره بود توانست دو رقیب قدرتمند خود یعنی XBOX و Cube Game را به راحتی پشت سر بگذارد و این تنها به‌دلیل بازی‌های خوش‌ساخت انحصاریش بود (البته از این عناوین سال‌ها بعد یک یا دو شماره‌شان بر روی دیگر سیستم‌ها نیز ساخته شدند).

 

[ATTACH=CONFIG]8901[/ATTACH]

 

▪ اربابان جنگ در خدمت شیطان

سال ۲۰۰۱ بود، زمانی‌که PS۲ تازه اولین قدم‌هایش را برای ورود به صنعت بازی برداشته بود. برای اثبات قدرت گرا??یکی و ??روشی چشمگیر در ابتدای کار، کنسول ??وق نیازمند سری بازی‌های بزرگ و ارزشمند بود. به همین علت سونی دست به دامان Capcom شد و دیری نپائید که سه عنوان بزرگ پشت سر هم وارد بازار گشت و هرکدام از لحاظ ??روش و امتیازاتی که سایت‌ها و مجلات معتبر به آنها دادند به رکوردهای جالبی دست یا??تند.

Resident Evil Code Veronica و Devil May Cry و Onimusha این سه بازی بزرگ بودند ولی شاید دو بازی اول حداقل از نظر داستانی به پای Onimusha نمی‌رسیدند. به تصویر کشیدن نوبوناگا (یکی از مخو??‌ترین و بی‌رحم‌ترین ??رماندهٔ تاریخ ژاپن) و تغییر او به ماهیتی شیطانی (خودمانیم کارهائی که او در طول زندگی‌اش انجام داده دست کمی از اهدا?? شیطان نداشته!) و نبرد سامورائی جوان به نام سامانوسکه آکچی با او و دار و دسته‌اش شاید یکی از مهمترین دلایل جذابیت داستان بازی بودند. قسمت اول انیموشا که تحت عنوان Onimusha Warlords (اربابان جنگ) عرضه شد از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به سری رزیدنت اویل داشت. سیستم کنترل و حرکت دادن کاراکتر، زاویه دوربین غیرمتحرک، حل بعضی از معماها و سبک بازی (ماجرائی اکشن ـ ترسناک) بیش از پیش تم اصلی این اثر را به رزیدنت اویل نزدیک می‌کرد. موسیقی زیبا و سنتی بازی، جذب ارواج به‌جای مانده از دشمن (که بعدها به رکن اصلی بسیاری از بازی‌ها از جمله خدای جنگ درآمد) است??اده از سه شمشیر جادوئی Enryun ، Raizen و Shippuu که نحوه است??اده از آنها بسیار لذت‌بخش بود و چند نکتهٔ بزرگ و کوچک دیگر که از انیموشا یک شاهکار بی‌بدیل به‌وجود آورد. اینک داستان زیبای قسمت‌های مختل?? هر بازی را با هم مرور می‌کنیم.

سال ۱۵۶۰ بود. ??رمانده منطقه سوروگا یعنی یوشیموتو ایماگاوا به همراه ارتش خود وارد شهر کیوتو شد که ناگهان مورد حمله لشگر Nobunaga Oda قرار گر??ت. نوبوناگا و یارانش در یک قدمی پیروزی بودند که ناگهان تیری گلوی نوبوناگا را از هم شکا??ت...

سامانوسکه آکچی (با نام کامل Hidemitsu Samanosuke) نیز که در لشگر یوشیموتو حضور داشت نظاره‌گر این صحنه بود. یک‌سال بعد در منطقه ساتیو ات??اق عیجبی به وقوع می‌پیوندد. پرنسس Yuki خواهر یوشیموتو از قصر توسط گروهی ناشناس دزدیده می‌شود. سامانوسکه به کمک یکی از دوستان خود که یک زن جوان نینجا به نام Kaede است برای یا??تن پرنسس یوکی عازم س??ر می‌شود! او در بین راه با موجودات عجیبی روبه‌رو می‌شود که با وجود شباهتشان به نینجاهای معمولی ماهیتی انسانی نداشتند! بعد از کمی کشمکش با نینجاها پرنسس یوکی را در گوشه‌ای نقش بر زمین می‌یابد. اما ناگهان یک هیولای بزرگ به نام Osric از راه می‌رسد. تلاش سامانوسکه برای نابودی او بی‌نتیجه می‌ماند زیرا هیولا با یک ضرب قهرمان ما را به سمتی پرتاب می‌کند و پرنسس را نیز می‌رباید. ات??اق عجیبی ا??تاد. چندین و چند نور درخشان و رنگارنگ دور تا دور سامانوسکه را احاطه کردند و به او ??هماندند که آنها روح سامورائی‌هائی هستند که توسط شیاطین کشته شدند. نیروهای درخشان وارد دست راست سامانوسکه شدند و دستبند عجیبی را خلق کردند. این دستبند که Oni Gauntlet نام داشت (Oni در ا??سانه‌های ژاپن مظهر روح پاک و انسانیت است و سامورائی دارندهٔ این قدرت Onimusha نام می‌گیرد) به سامورائی جوان ما برای نابودی شیاطین کمک بسیاری کرد به‌گونه‌ای که وی توانست مخلوقات بسیاری را که توسط جادوگری شریر و اهریمنی به نام Guidstern به‌وجود آمده بود از میان بردارد. از سوی دیگر Kaede که ظاهراً دسوت سامانوسکه بود در حقیقت از طر?? گروه ایگا مأموریت داشت تا وی را به قتل برسان اما کم‌کم از این کار منصر?? شد و حقیقتاً به او پیوست. این دو در قصر Inabay Ama با پسربچه‌ای که Yume Maru نام دارد روبه‌رو می‌شوند که از دست تاکیچیرو کینوشیتا (یکی از دستیاران نوبوناگا) ??رار می‌کند. او مأموریت دارد تا پسربچه را که در واقع برادرخواندهٔ پرنسس یوکی است به اقامتگاه شیطان یعنی قصر گی??و (Gifu Castle) ببرد. سامانوسکه و Kaede پس از سختی‌های بسیار بالاخره خود را به قصر گی??و می‌رسانند. ارباب شیطان یعنی FOrthinbras که اژدهائی بزرگ و مخو?? است قصد دارد تا با خون یوکی و یومه به نوبوناگا قدرت اهریمنی و ??ناناپذیری ببخشد. نبرد سختی آغاز می‌شود.

سامانوسکه که با آخرین توان خود با اژدها جنگیده و او را می‌کشد. قصر هر لحظه ممکن است ??ر بریزید بنابراین قهرمانان بازی به‌سوی در خروجی ??رار می‌کنند ولی... اژدها که هنوز زنده است آخرین زهرش را می‌ریزد زیرا سامانوسکه را در چنگال خود اسیر کرده و با یک ??شار او را می‌کشد. قطرات خون سامانوسکه بر روی تن اژدها می‌ریزد. خون همانند اسید دست ??ورتین براس اژدها را از بین می‌برد! بله؛ نیروی Oni Gauntlet تکمیل شده و سامانوسکه سامورائی اهریمنی می‌شود. او اژدها را می‌کشد و زمانی‌که به حالت عادی خود برمی‌گردد بی‌هوش شده و بر زمین می‌ا??تد. چند لحظه بعد وقتی‌که به هوش می‌آید نوبوناگا را بالای سر خود می‌بیند...

بازی در اینجا به پایان می‌رسید و سئوالات بی‌جواب بسیاری را در ذهن بازیکن به‌وجود می‌آورد. آیا این پایان ماجرا بود؟ مسلماً نه، زیرا همانطور که Capcom در انتهای بازی تأکید داشت ا??سانه هرگز نمی‌میرد پس پیش‌بینی ساخته‌شدن شماره دوم به هیچ‌ؤجه دور از دسترس نبود. یک سال بعد این بازی با کمی تغییرات (البته نه در محتوای داستان) تحت عنوان Onimusha Genma برای XBOX روانه بازار شد. بد نیست بدانید کاراکتر سامانوسکه از روی چهره بازیگر مطرح ژاپن یعنی آقای تاکشی کانیشیرو (که در ??یلم‌هائی نظیر خانهٔ خنجرهای پران حضور داشته است) الهام گر??ته شده بود.

 

[ATTACH=CONFIG]8902[/ATTACH]

▪ سرنوشت یک سامورائی با سرنوشت دنیا گره می‌خورد...

مسئولان ارشد شرکت Capcom قبل از عرضه قسمت دوم بازی اعلام کردند که این بازی یک Trilogy (سه‌گانه) خواهد بود و این تصمیم حتی قبل از ساخته‌شدن شمارهٔ اول گر??ته شده (دموی کوتاهی که در پایان اونیموشا: اربابان جنگ از قسمت دوم این اثر گنجانده بودند دلیلی بود بر ادعای ??وق) دومین اونیموشا که تحت عنوان Onimusha Samurai Destiny (سرنوشت یک سامورائی) در سال ۲۰۰۲ به بازار عرضه گشت با روند عالی، شخصیت‌پردازی قوی و صد البته ??روش چشمگیرش توانست به‌عنوان یکی از بهترین دنباله‌های تاریخ بازی‌های رایانه‌ای خود را به اثبات برساند. تم اصلی اثر همچنان پیرو سبک بی‌نظیر قسمت اول بود ولی سیستم کنترل کاراکترها، چند ضرب‌های ??وق‌العاده، موسیقی دلنشین، حل‌کردن معماهای ساده و بعضاً سخت به همراه داستان عالی بازی اونیموشا دو را حتی از قسمت قبل خود بهتر و باشکوه‌تر کرده بود. با تمام این اوصا?? نکته‌ای که ابتدای بازی بازیکنان را کمی دلسرد می‌کرد نبود کاراکتر سامونسکه به‌عنوان شخصیت اصلی و حضور قهرمانی جدید به نام جوبی یاکیو Jubei Yagyu بود، سیاست نسبتاً عجیبی که همواره شرکت Capcom در عناوین بزرگ و محبوبش به‌کار می‌گیرد. نمونه‌اش جایگزینی لیون و کلارا به‌جای کریس و جیل در رزیدنت اویل دو و دو ??ضانورد مرد و زن به‌جای دیلان و رجینا در داینوکریسیس سه. ات??اقاً کاراکتر جوبی آنقدر دوست‌داشتنی و باورپذیر ساخته و پرداخته شده بود که بسیاری پس از پایان رساندن بازی اعترا?? کردند که با کاراکتر جوبی حتی بیشتر از سامانوسکه ارتباط برقرار کردند. جالب اینجاست که جوبی هم همانند سامانوسکه چهره‌اش از روی یک بازیگر مطرح و البته قدیمی کشور ژاپن یعنی آقای یوساک ماتسودا طراحی شده که مهم‌ترین کار سینمائی او ??یلم باران سیاه (۱۹۸۹) می‌باشد. لازم به ذکر است که تقریباً تمام شخصیت‌های سری اونیموشا در تاریخ ژاپن واقعاً حضور داشتند و به‌عنوان اسطوره‌های این کشور شناخته می‌شوند. اکثر این ا??راد حتی در بازی‌های کامپیوتری دیگری نظیر سه‌گانه Kessen اثر شرکت Koei و Devil Kings شرکت Capcom نیز با ظاهری مت??اوت حضور دارند. اینک به داستان زیبای انیموشا دو می‌پردازیم:

لرد نوبوناگای ادا ??رماندهی لشگر شیاطین را به‌عهده گر??ته و روز به روز به قدرت و سپاه عظیم وی نیز اضا??ه می‌شود. در سال ۱۵۷۰ در حالی‌که بسیاری از مناطق ژاپن به تصر?? شیاطین درآمده، سپاه نوبوناگا به دهکده یاگیو نیز حمله کرده و تمام مردم را در خونشان می‌غلتاند. جوبی یاگیو که یک سامورائی با تجربه و بی‌باک به حساب می‌آید از اهالی همین دهکده یاگیو است. او که مدتی از زادگاه خود دور بوده تحت‌تأثیر خبر حمله نوبوناگا با عجله به خانه می‌رود، اما دیر شده است. تمامی ا??راد دهکده مرده‌اند و معدود بازماندگان نیز توسط شیاطین با زندگی وداع می‌کنند. بارش شدید باران هم جلودار جوبی نیست، او به تنهائی عدهٔ کثیری از شیاطین را می‌کشد ولی... صدای عجیبی او را به‌خود می‌آورد. جوبی صدا را دنبال کرده و وارد غاری می‌شود. در انتهای غار یک‌ن??ر در مکانی مرموز در انتظار اوست. موجودی عجیب که نیمی از بدنش انسان و نیمی دیگرش شبیه مار است. این زن که تاکاچو نام دارد جوبی را از قدرت نه??ته اهریمنی‌اش (طلسمی که در ک?? دست وی نقش بسته است) مطلع می‌کند. این طلسم همانند قدرت Oni Gauntlet است به شرطی که پنج گوی جادوئی سرنوشت در کنار هم قرار گیرد... جوبی برای دستیابی به پنج گوی به مناطق مختل??ی س??ر می‌کند. او در یکی از دهکده‌های مجاور یاگیو با دو مرد جنگجو روبه‌رو می‌شود که هد??شان نابودی نوبوناگاست ولی مدام با هم مشکل پیدا می‌کنند. Ekei Ankokuji یک راهب و استاد مدرسه هوزواین و Magoichi Saiga سردسته ت??نگداران کیشوسایگا که هر دو توسط ا??راد نوبوناگا ضربهٔ سختی خورده‌اند. کمی بعد جوبی با دختری روبه‌رو می‌شود که خود را به ایو Oyu معر??ی می‌کند. در حالی‌که قهرمان ما بارها ایو را از مشکلات گوناگون نجات می‌دهد نینجای جوانی به نام Kotarofuma که از گروه ??وما است از دور نظاره‌گر این صحنه‌هاست. او بارها به جوبی هشدار می‌دهد که نباید به ایو اعتماد کند. جوبی در پی یا??تن نوبوناگا به تعقیب مریدان اصلی او می‌پردازد. یکی از آنها Jujudormah است، یک زن اهریمن که عاشق نوبوناگا است. زمانی‌که جوبی به محل زندگی تاکاچو می‌رود او را نیمه‌جان می‌یابد. اینکار زیر سر Jujudormah است. تاکاچو در آخرین لحظه زندگیش راز عجیب و غیرقابل باوری را به سامورائی ما می‌گوید؛ بله، تاکاجو مادر جوبی است! جوبی تازه متوجه ماجرا می‌شود. پی می‌برد که هد??ش ??قط انتقام نیست بلکه سرنوشت دنیا به او بستگی دارد زیرا او یک سامورائی اهریمنی است.

جوبی به سراغ Jujudormah می‌رود او را می‌کشد. در بدو ورود به جزیرهٔ شیطان یعنی Oni Island شخصی به نام Gogandantess مانع جوبی می‌شود. شمشیرزنی که آرزو دارد او را ارباب جنگجویان اهریمنی خطاب کنند! پس از چندین مبارزه، جوبی وی را شکست داده و با بیان جملهٔ: ???تو ارباب جنگجویان اهریمنی هستی“ در هنگام مرگ گوگادانتس او را به آرزویش می‌رساند. ایو هم بالاخره اعترا?? می‌کند که نام حقیقی‌اش Oichi است و خواهر نوبوناگاست او می‌گوید از برادرش به خاطر اهدا?? شیطانی‌اش متن??ر است و حقیقتاً قصد دارد او را نابود کند. جوبی به کمک دوستانش و پس از اینکه بارها از مخمصه‌هائی که تاکیچیرو کینوشیتا برایش به‌وجود آورد جان سالم به در می‌برد وارد قصر ویرانهٔ Inabay Ama می‌شود. پس از چندین مبارزه با Ginghamphatts و غلبه بر او گوی آخر نیز نصیب جوبی می‌شود. قهرمان ما می‌خواهد به کمک این گوی وارد جایگاه نوبوناگا شود اما ایو از راه می‌رسد و سعی می‌کند او را منصر?? سازد ولی جوبی مجبور است و نمی‌تواند بماند. او به ایو می‌گوید امیدوار است او خوشحال باشد و به دهکده باز گردد... زمان مبارزه ??را رسیده است. پس از یک جنگ ن??س‌گیر جوبی، نوبوناگا را شکست می‌دهد ولی این پایان ماجرا نیست. نوبوناگا در آخرین لحظه با نیروی خود مجسمه طلائی شیطان را به حرکت درمی‌آورد و آن را به جان جوبی می‌اندازد. جوبی به کمک پنج گوی سرنوشت تبدیل به سامورائی اهریمنی شده، مجسمه را نابود می‌کند و قبل از ریزش کل قلعه از صحنه می‌گریزد...

???نوبوناگا ادا زنده مانده و به زودی باز خواهد گشت“. صدای خنده‌های او در انتهای بازی دلیل بود بر این ادعا! پس از به اتمام رسیدن اسامی سازندگان بازی سکانسی کوتاه به نمایش در می‌آمد. شمشیر ا??سانه‌ای Bishamon بر ??راز صخره‌ای، در یک قطعه سنگ ??رو ر??ته بود یک‌ن??ر به‌سوی آن می‌ر??ت و... شمشیر را به‌دست می‌گر??ت. نقطه آغازی برای بازگشت سامانوسکه و آخرین نبرد با نوبوناگا و شیاطین در اونیموشا سه.

[ATTACH=CONFIG]8903[/ATTACH]

 

▪ نبرد جنگجویان با شیاطین جهنم

Capcom اعلام کرده بود که ساخت سومین اونیموشا حداقل تا سال ۲۰۰۴ به طول می‌انجامد و عرضه این بازی درسال ۲۰۰۳ امکان‌پذیر نیست اما طر??داران که هر ساله به بازی‌کردن و سرگرم شدن با یک اونیموشای جدید عادت کرده بودند از Capcom درخواست کردند که برایشان حداقل یک دوای موقتی تجویز کند! اینگونه شد که بازی حاشیه‌ای Onimush Buraiden که در آمریکا و اروپا تحت عنوان Onimusha:Blade Warriors شمشیر جنگجویان (عرضه شد در سال ۲۰۰۳ جائی در آرشیو طر??داران این اثر باز کرد) در نسخهٔ ژاپنی دموئی از اونیموشا ۳ در ابتدای بازی گنجانده شده بود.

اونیموشا: شمشیر جنگجویان که بی‌شباهت هم به بازی‌های مبارزه‌ای نبود توانست به ??روش نسبتاً قابل قبولی دست یابد. امکان بازی با تمامی کاراکترهای سری اونیموشا چه (قهرمانان و چه شیاطین) انصا??اً لذت‌بخش بود. شمشیر جنگجویان داستان واحدی را دنبال نمی‌کرد و تنها به عاقبت بعضی از شخصیت‌های این سری پس از پایان رسیدن دو قسمت اونیموشا می‌پرداخت.

سامانوسکه، جوبی، کائده، ایو و... همچنان در پی‌ یا??تن و کشتن نوبوناگا هستند و ا??رادی نظیر گوگادانتس، مارسلوس و... راه را برای رسیدن به این هد?? برای قهرمان ما تنگ می‌کنند. دو قهرمان بازی، سامانوسکه و جوبی در یک شالیزار برای اولین‌بار با هم روبه‌رو می‌شوند. آنها در ابتدا قصد دارند با یکدیگر مبارزه کنند ولی در نهایت به هم پیوسته و به سراغ نوبوناگا می‌روند اما باز هم مو??ق به نابودی کامل او نمی‌شوند و همه چیز با آخرین نبرد در اقامتگاه لرد نوبوناگا در اونیموشا ۳ ختم می‌شود.

 

[ATTACH=CONFIG]8904[/ATTACH]

 

▪ قهرمانان در محاصرهٔ اهریمن

بالاخره روز موعود ??را رسید و سومین قسمت از سری اونیموشا با عنوان Onimusha Demon Sige در اوایل سال ۲۰۰۴ عرضه شد و به ??روش ??وق‌العاده بالائی دست یا??ت و رکورد ??روش که از دو قسمت پیش ??راتر بود Capcom را که در شرایطی بحرانی به‌سر می‌برد نجات داد به‌گونه‌ای که این بازی در عرض تنها چند ه??ته ??قط در ژاپن (به استثناء دیگر کشورها) یک میلیون نسخه ??روش ر??ت که بنا به گ??ته‌های مسئولان شرکت سازنده، اونیموشا ۳ از معدود عناوین این کمپانی بوده که در ژاپن از مرز یک میلیون نسخه گذشته است. مو??قیت این بازی به حدی بود که در اواخر ۲۰۰۵ برای کامپیوتر نیز عرضه گشت. دموی ابتدای بازی آنقدر خوش‌ساخت و عالی از آب درآمده بود که لقب بهترین دمو سال را از آن خود کرد. جالب است بدانید که کارگردانی این صحنه نمایشی را آقای دانی یوان که در کارنامهٔ خود اثرث همچون Blade۲ را دارد برعهده داشته است! جالب‌تر اینکه در یک نظرسنجی که در سال ۲۰۰۶ صورت گر??ت اونیموشا ۳ مقام بهترین دموی ابتدای بازی را در تاریخ بازی‌های رایانه‌ای به‌خود اختصاص داد! موسیقی و روند بازی همچنان عالی بود ولی طراحی نوع ساختار و گرا??یک بازی دستخوش تغییر شده بود. دیگر پیش‌زمینه‌ها Pre Render (از پیش رندر شده) نبودند و تمامی محوطه‌ها به‌صورت سه‌بعدی طراحی شده بودند که کمی باعث ا??ت گرا??یک شده بود ولی خوشبختانه نورپردازی استادانه و بی‌نقص کاملاً این نکته را محو می‌کرد. شاید بهتر باشد به داستان بازی بپردازیم:

بزرگ‌ترین لشکر شیاطین به سرپرستی موجودی به نام گارگانت به‌سوی مرکز ??رماندهی لرد نوبوناگا در حال حرکت هستند تا به او و ا??رادش بپیوندند. سامانوسکه آکچی، سامورائی که بیست و سه سال است با موجودات اهریمنی در نزاع می‌باشد مأموریت دارد تا کاملاً ناشناس وارد س??ینه گارگانت شده و او را از بین ببرد. پس از مدتی کشمکش و نابودی س??ینه، سامانوسکه و گارگانت رودرروی هم قرار می‌گیرند. سامورائی اهریمنی ما تنها با یک ضربه دشمن خود را می‌کشد و... از میان گرد و غبار، خسته و زخمی عازم آخرین س??ر و آخرین مبارزه می‌شود. مقصد نهائی، کشتن نوبوناگاست.

در سال ۱۵۸۲ سپاهی به رهبری میتسه هیده آکچی به اقامتگاه نوبوناگا واقع در هونوجی حمله کردند. سامانوسکه نیز که از سران این لشکر به حساب می‌آید پس از کشتن بسیاری از شیاطین، خود را به نوبوناگا می‌رساند. Ranmaru Mari یکی از محا??ظین نوبوناگا به‌سوی سامانوسکه حمله‌ور می‌شود ولی کاری از پیش نبرده و کشته می‌شود. پس از کشتن رانمارو، قهرمان به‌سوی نوبوناگا حمله‌ور شده تا به زندگی ننگین وی برای همیشه خاتمه دهد ولی... ناگهان طلسمی عجیب پیرامون سامانوسکه را ??را گر??ته و او را در خود ??رو می‌برد. این طلسم در واقع چیزی جز یک تونل زمان نیست. سامانوسکه سر از شهر پاریس در کشور ??رانسه درآورده و پا به سال ۲۰۰۴ گذاشته است! از طر??ی دیگر موجودات اهریمنی نیز وارد پاریس شده و دست به کشتار مردم زده‌اند. نیروی پلیس توان مقابله با شیاطین را نداشته و آخرین نور امید نیز در حال خاموشی است. جک بلانک (Jacqus Blanc) ا??سر نیروی پلیس زمانی‌که توسط بی‌سیم متوجه می‌شود همکارش ??لیپ نیاز به کمک دارد خود را به سرعت پیش او می‌رساند. جک نیز گر??تار شده و در یک قدمی مرگ قرار می‌گیرد. ناگهان سامانوسکه از راه می‌رسد و کار موجودات اهریمنی را یکسره می‌کند. تونل زمان اینبار جک و ??لیپ را به چند سال عقب‌تر برده و آنها نیز در ژاپن سال ۱۹۵۸ ??رستاده می‌شوند. دوست جک به خاطر خونریزی زیاد می‌میرد و او را تنها می‌گذارد. سامانوسکه در زمان حال با همکار و همسر آینده جک یعنی Michelle برخورد می‌کند. او زمانی‌که میشل را از مخمصه نجات می‌دهد متوجه حضور گویدسترن در شهر می‌شود. موجودی که خالق شیاطین جهنمی بسیاری بوده و با تونل زمانی‌که به‌وجود آورده باعث بروز آشوبی بزرگ شده است. در زمان گذشته جک با سامانوسکه روبه‌رو می‌شود! در واقع جک به چند روز قبل از حمله سپاه آکچی به اقامتگاه نوبوناگا ??رستاده شده و بنابراین هنوز سامانوسکه اسیر تونل زمان نشده است. ??رشته کوچکی به نام Ako که می‌تواند به گذشته و حال س??ر کند توسط نیروهای Oni مأمور می‌شود تا به‌عنوان یک پل ارتباطی میان سامانوسکه و جک (گذشته) با میشل، هنری (پسر خردسال جک) و سامانوسکه حال ارتباط برقرار کند. جک پس از به‌دست آوردن سلاحی شبیه شلاق که توسط نیروهای Oni به وی اهدا شد به سختی و با نابودی تعدادی از شیاطین خود را به دهکده‌ای رساند. مبارزه مبارزی به نام Heihachi که از اهالی دهکده بود از جک دعوت به مبارزه می‌کند. پس از چندین نبرد آنها متوجه اشتباه خود شده و پی می‌برند که هد??شان در یک چیز خلاصه می‌شود، نابودی نوبوناگا. از طر??ی دیگر سامانوسکه در زمان حال بالاخره گویدسترن را یا??ته و او را برای همیشه نابود می‌کند. شب حمله سپاه سامانوسکه به اقامتگاه نوبوناگا یک‌بار دیگر ??را می‌رسد. جک، هیهاچی و سامانوسکه گذشته در چند قدمی رسیدن به ارباب شیاطین هستند که رانمارو از راه می‌رسد. هیهاچی توسط رانمارو کشته می‌شود و جک نیز رانمارو را هم در زمان گذشته و هم در زمان حال به سزای اعمالش می‌رساند. تونل جابه‌جائی سامانوسکه گذشته به مصا?? نوبوناگا می‌رود ولی به‌علت نیروی عظیمی که نوبوناگا به‌دست آورده شکست خورده و کشته می‌شود. ظاهراً همه چیز به سود تاریکی پیش می‌رود ولی... نه؛ این پایان کار نیست. سامانوسکه از زمان حال ??را می‌رسد و با نیروی Absord Darkness Onimgantlet که توسط جابه‌جائی زمان در آینده به‌دست آورد برای همیشه لرد نوبوناگا ا??دای شیطان را نابود کرده و او را به دنبای مردگان باز می‌گرداند...

بازی و در کل این سه‌گانه در اینجا پایان خوش پیروزی خیر بر شر را به‌خود می‌بیند ولی از آنجائی‌که سازندگان علاقه زیادی به سورپریزهای ناگهانی داشتند با به تصویرکشیدن صحنه‌ای از تاکیچیرو کینوشیتا (دستیار نوبوناگا) که ??رماندهی سپاه کوچکی از نیروی اهریمنی را به‌عهده دارد و خود را پس از نوبوناگا ارباب شیاطین می‌داند به بازی‌کنندگان یادآوری کردند که در آینده‌ای نه چندان دور باید شاهد اونیموشای دیگری باشند! اینک کمی به حواشی بازی اونیموشا ۳ می‌پردازیم:

از چهره ژان رنو بازیگر محبوب و مطرح ??رانسه که بازی درخشان او در آثاری نظیر لئون (حر??ه‌ای)، مأموریت غیرممکن و رودخانه خون ۱ و ۲ ??راموش‌نشدنی است برای کاراکتر جک بلانک الگوبرداری شد!

در اولین روز عرضه بازی در ژاپن یک‌سری دسته کنترل مخصوص که همانند یک شمشیر سامورائی بود در کنار بازی ??روخته می‌شد! (ات??اقی که برای رزیدنت اویل چهار هم ا??تاد، البته دستهٔ کنترل بازی ??وق شبیه اره برقی بود!).

 

[ATTACH=CONFIG]8905[/ATTACH] عکسی از یک ارزو.ایا سونی و کپکام این رویا رو به حقیقت تبدیل میکنند؟

▪ طلوع رویاها یا سقوط‌شان؟!

طر??داران اونیموشا همچنان مشتاقانه در انتظار تأیید ساخت شماره چهار این اثر از سوی Capcom بودند اما Capcom ساختن چهارمین اونیموشا را نه تأیید می‌کرد و نه تکذیب به همین دلیل سردرگمی عجیبی بین علاقه‌مندان به سامورائی اهریمنی ایجاد شده بود. در این راستا دیگر شرکت‌های سازنده بازی‌های کامپیوتری نیز دست به تولید عناوینی نظیر اونیموشا کردند. مهمترین و مطرح‌ترینشان بازی Genji محصول SCEA (سونی) بود. کارگردان این بازی آقای یوشیکی اوکاموتو بود شخصی که در گذشته یکی از اعضاء سازنده سری اونیموشا به حساب می‌آمد. ایشان پس از جدائی از Capcom اولین بازی رسمی و جداگانه خود را برای Game Republic و SCEA که همین عنوان زیبای گنجی بود در اوایط سال ۲۰۰۵ برای PS۲ روانه بازار کردند. بازی ??وق با گرا??یک عالی، موسیقی دلنشین و داستانی زیبا (داستان گنجی نیز براساس زندگی واقعی سامورائی به نام Minamoto Yoshitsune و یا باو??ایش یعنی Benkei که رهبری قبیله‌ای به نام گنجی را برعهده داشت و برعلیه بزرگ‌ترین و شرورترین قبال ژاپن یعنی هیکه می‌جنگید ساخته شده است) توانست ادعای سازندگانش را که قبل از عرضه بازی اعلام کرده بودند Genji سرسختی برای اونیموشا خواهد بود تا حدود زیادی به اثبات برساند هر چند مدت زمان کوتاه بازی کمی به عظمت بازی ضربه زد.

در همین سال شرکت گمنام Artoon با ناشر گمنام‌ترش یعنی Star Rising بازی Sword Of Destiny را ساخته و عرضه کردند که به مو??قیت چندانی برای خود و کنسول PS۲ دست نیا??ت. ولی نکته جالبی که درباره این بازی باید به آن اشاره کرد ظاهر شخصیت اصلی آن یعنی Raion است. این کاراکتر شباهت بسیار زیادی به Soki قهرمان اونیوشا چهار دارد! جالب اینجاست که چهارمین اونیموشا یک‌سال بعد از عرضهٔ Sword Of Destiny ساخته و پخش شد پس می‌توان نتیجه گر??ته که Capcom با نگاهی به کاراکتر Raion دست به خلق Soki زده است!!

در هر حال چهارمین قسمت از سری اونیموشا پس از جنجال و تبلیغ بسیار با عنوان Onimusha Dawn of Dreams (طلوع رویاها) عرضه شد و طر??داران و مخال??ان زیادی پیدا کرد! برای ا??رادی که عاشق نوآوری بودند و دوست داشتند سبک بازی محبوبشان به کلی تغییر کند طلوع رویاها عنوانی دوست‌داشتنی و رضایت‌بخش بود ولی طر??داران اصیل اونیموشا آرزوهای خود را بر باد ر??ته دیدند. سبک بازی شباهت زیادی به سری Devil Kings پیدا کرده بود، شخصیت‌های بازی همگی تغییر کرده و آن عمق همیشگی را نداشتند. داستان بیش از اندازه پر پیچ و خم و به‌عبارتی بهتر سرگیجه‌آور بود. دشمنان بازی اکثراً تکراری طراحی شده بودند و مبارزه با رئیس‌ها به د??عات زیاد از زیبائی بازی می‌کاست. البته غیر از این چند نکته من??ی طلوع رویاها انصا??اً خوب و عالی از آب درآمده بود و به خاطر اقلام، امتیازات و موارد مخ??ی بسیار (که یکی از بهترین آنها حضور سامانوسکه آکچی و Ako (??رشته کوچک) در بخش مخ??ی می‌باشد) ارزش بازی‌کردن را به د??عات ا??زایش می‌داد ولی همانطور که گ??ته شد طر??داران Capcom بیش از این بازی محبوبشان توقع داشتند، خصوصاً که سال گذشته‌اش رزیدنت اویل چهار را تجربه کرده بودند و سطح انتظارشان بسیار بالا ر??ته بود. یکی از نکات جالب طلوع رویاها سیستم همکاری بین اعضاء گروه بود. مثلاً یک ن??ر می‌توانست درهای آهنی را بگشاید و دیگری تخصصش عبور از ح??ره‌های کوچک بود. این بازی طبق معمول بر روی کنسول PS۲ و بر روی دو DVD عرضه شد.

داستان این قسمت از بازی بدین‌گونه آغاز می‌شود:

سال‌ها از نابودی لرد نوبوناگا می‌گذرد. در سال ۱۵۹۶ شخصی به نام Hideyoshi Toyotomi رهبری شیاطین را به‌عهده گر??ته و به کمک نیرو Genma (همانگونه که Oni در ا??سانه‌های ژاپن مظهر پاکی و انسانیت است Genma نیز نماد پلیدی و سیاهی است) دیگر موجودات اهریمنی و ن??رین‌شده را به دنیا باز می‌گرداند و دیری نمی‌پاید که لشکر عظیمی از نیروهای تاریکی تشکیل می‌شود. هیدیوشی همانند لرد نوبوناگا ادا هد??ش تنها تسلط بر ژاپن نیست او می‌خواهد بر دنیا حکومت کند. او که اینک در حال رسیدن به آرزوهای شیطانی‌اش است، توسط نیرو Genma و با درختان شکو??ه‌های گیلاش حشراتی به نام Genma Insects پرورش داده و با قراردادن این حشرات در بدن انسان‌ها، آنها را تحت اراده خود درآورده است. اما پسرخوانده‌ٔ وی که Hideyasu Yuki نام دارد سعی می‌کند جلوی اهدا?? هیدیوشی تیوتومی را بگیرد. او بعد از اینکه تعداد زیادی از سران دشمن را سرنگون می‌کند با دختر جوانی به نام Akane Yagyu که ملقب به Jubei است آشنا می‌شود. دخترک در واقع نوه جوبی یاگیو (قهرمان اونیموشا دو) است و به همین دلیل نام خود را به جوبی تغییر داده است. هیدیا سویوکی نیز که در میان مبارزین به Blue Demon معرو?? است پس از پیوستن به نیروی Oni نام خود را به Soki Oni of the Ash تغییر می‌دهد. Soki و Jubi پس از مدتی خود را به محل نگهداری درختان گیلاس می‌رسانند. یک‌ن??ر رودرروی آنها قرار می‌گیرد و راه را بر آنان می‌بندد او کسی نیست به‌جز Munanori Yagyu عمی جوبی. جوبی به مبارزه با او می‌پردازد و سوکی برای یا??تن درختان به ناچار او را ترک می‌کند. کمی بعد او در یک قلعه قدیمی با دختری به نام Ohatsu (دوست دوران کودکی‌اش) رو به‌رو می‌شود. اوهاتسو از سوکی می‌خواهد به هیدیوشی بپیوندد اما او نمی‌پذیرد. هر دو از همکاری به هم امتناع کرده ناگهان مونانوری از راه می‌رسد. بله؛ جوبی در مبارزه با او شکست‌خورده است. سوکی به سرعت خود را به جوبی می‌رساند و او را از شر یک دینامیت روشن که عمویش به وی متصل کرده بود نجات می‌دهد. سوکی و جوبی در توکیو با جادوگر نیک‌سیرت مو سپیدی به نام Tenkai Nankobo رو به‌رو می‌شوند که در تلاش است نیروهای Genma را نابود کند. تنکای نانکوبو نیز به قهرمان داستان می‌پیوندد. به گ??ته او آنها باید ??ردی به نام روبرتو که اصلیتی اسپانیائی دارد را از قصر ساوایاما نجات دهند. ا??راد گروه وارد قصر ساوایا شده و روبرتو را در زیرزمین آنجا می‌یابند. روبرتو به سوکی می‌گوید که برای نابودی یک دشمن قدیمی به نام Luis به ژاپن آمده و تنها هد??ش کشتن اوست. آنها پس از مشکلات بسیار و نبردهای پیاپی با شیاطین در نهایت به کمک اوهاتسو از قصر ساوایا خارج می‌شوند. اوهاتسو که از اهدا?? شوم و شیطانی هیدیوشی با اطلاع شده به قهرمانان داستان می‌پیوندد. این پنج تن بالاخره خود را به کیتو (اقامتگاه هیدیوشی) می‌رسانند. هیدیوشی در حالی‌که خواهر سوکی (یودا) را در نزد خود دارد برای آخرین بار از قهرمان ما می‌خواهد که به او بپیوندد. سوکی عزم خود را جزم کرده و به طر?? هیدیوشی حمله‌ور می‌شود اما او که آکنده از نیروهای اهریمنی است طلسمی مرگبار به‌سوی سوکی روانه می‌کند. تنکای به کمک آمده و در آخرین لحظه او را نجات می‌دهد...

مدتی از این ماجرا می‌گذرد. سوکی، جوبی، تنکای، روبرتو و اواتسو به کمک راهنمائی‌های مینوکیچی و پس از نابودی بسیاری از ??رماندهان ارشد هیدیوشی نظیر میتسوناری، مونانوری و.. پا به کوهستان هیئی می‌گذارد. هیدیوشی همانند نوبوناگا هیولائی مکانیکی خلق کرده تا بتواند سوکی و یارانش را از میان بردارد ولی نه تنها هیولای مکانیکی او بلکه مجسمه Genma هم در مقابل همت و اتحاد قهرمانان ما کاری از پیش نمی‌برد. هیدیوشی و همسرش در آخرین لحظه بالاخره به‌خود می‌آیند. نیروی Genma که روح آنها را اسیر خود کرده بود نابود می‌شود ولی... دیگر دیر شده است، زخم‌ها و جراحت وارد آمده بر اندام هیدیوشی بیش از اندازه عمیق است...

ولی مرگ او پایان ماجرا نیست. یکی از مریدان هیدیوشی با آخرین توان خود نط??ه شیطان را احضار می‌کند. سوکی به سامورائی اهریمنی تبدیل شده و در آسمان به جنگ او می‌رود. پس از یک نبرد سخت سوکی پیروزمندانه به پیش یاران خود باز می‌گردد اما... غریبه‌ای که از ابتدای داستان نظاره‌گر ماجراست توسط گوی جادوئی اهریمن به گروه Oni حمله‌ور می‌شود. هیچ نیروئی به او کارگر نیست نه خنجرهای جوبی، نه مشت‌های آهنین روبرتو، نه تیرهای اسلحه اوهاتسو و... ولی سوکی با نهایت ??داکاری (با وجودی که می‌داند نزدیک‌شدن به او یعنی مرگ) خود را به وی رسانده و شمشیرش را در بدن لوئیس ??رو می‌کند...

سوکی توسط نیروهای پاک و بهشتی Oni به آسمان ??راخوانده می‌شود، Genma برای همیشه از بین می‌رود و آرامش و امنیت یک‌بار دیگر بر مردم دنیا لبخند می‌زد. آیا این پایانی بر ا??سانهٔ اونیموشاست؟

هیچ خبری راجع به ساخته‌شدن شمارهٔ بعدی اونیموشا تا با امروز منتشر نشده و ظاهراً طلوع رویاها را باید پایانی بر این سری قلمداد کرد. کنسول PS۲ همانند برادر بزرگ‌تر خود یعنی PS۲ نیاز مبرمی به یک ناجی دارد و مسلماً یک اونیموشای جدید می‌تواند او را از بحرانی که از ابتدای حیاتش با آن دست و پنجه نرم می‌کند نجات دهد، مأموریتی که قسمت دوم بازی گنجی یعنی Genji۲ نتوانست از عهدهٔ آن برآید.

منبع ویستا

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مهمان مهمان

من نسخه 3 رو بازی کردم رو pc عالی بود

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من نسخه 3 رو بازی کردم رو pc عالی بود

تمام نسخه هاش واقعا عالی بود.هر 4 تاش.البته به نظر من هم 3 بهترینش بود.

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نسخه دو و سه رو بازی کردم . واقعا قشنگ و به یاد ماندنی بودن. نسخه دومش تو زمان خودش 2002 واقعا چه گرا??یکی داشت:w00t:

به اشتراک گذاری این ارسال


لینک به ارسال
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال دیدگاه یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×
×
  • جدید...